1 پیشتر از جهان خدای لطیف جوهری آفرید پاک و شریف
2 پس به هیبت بدو گماشت نظر تا که بگداخت جملۀ جوهر
3 گشت یکسر چو بحر بیپایان عرش رحمان ستاده بر سر آن
4 پس ز ثقلش زمین فرو انداخت و آسمانها ز دود آن برساخت
1 ممکن است این همه ز قدرت حی نرسد فکرها به حکمت وی
2 چون ز صادق پدید گشت اثر عقل دانا نهاد بر وی سر
3 عقل چون ره به غیب مینبرد به که اندر قفاش مینگرد
4 «و اتّبعناالرّسول» و «آمنّا» مینگوید بجز دل دانا
1 روزهای خدا وقایع اوست رتبۀ هستی صنایع اوست
2 کشف او چونکه نیست در امکان باز دان قرب رتبۀ انسان
3 مُهر گنجینه ظهور وجود آدم آمد به طالع مسعود
4 بر سریر خلافت او بنشست در گنج وجود را در بست
1 در حدوث و قِدَم بسی نقل است وان همه شکّ و شبهۀ عقل است
2 عقل مشائی ز دین مایل به قدیم و حدوث شد قایل
3 قِدَم آسمان به ذات و صفات گفته جز وضع و هیأت و حرکات
4 عنصر و مایه را به شخص دگر نوع هر جنس و جنسهای صُوَر