دلشاد باد، آنکه جهان در امان اوست از سلمان ساوجی قصیده 25
1. دلشاد باد، آنکه جهان در امان اوست
گردون پیر، بنده بخت جوان اوست
1. دلشاد باد، آنکه جهان در امان اوست
گردون پیر، بنده بخت جوان اوست
1. همچنان مهر توام مونس جان است که بود
همچنان ذکر توام ورد زبان است که بود
1. بهار باغ و گل امروز، گوییا خوش نیست
ندانم این ز بهارست، یا مرا خوش نیست
1. به چشم و ابرو و رخسار و غمزه میبرد دلبر
قرار از جسم و خواب از چشم و هوش از عقل و عقل از سر
سلمان ساوجی یکی از شاعران نامدار ادبیات فارسی است که در قرن 8 هجری در ایران زندگی میکرد. آثار او نمایانگر فرهنگ، اندیشه و زیباییشناسی دوران خویش است و همچنان در دل علاقهمندان به شعر فارسی جایگاه ویژهای دارد.
شعرهای سلمان ساوجی معمولاً مضامینی چون عشق، عرفان، اخلاق، دین و مسائل اجتماعی را در بر میگیرند. او با بهرهگیری از زبان فاخر و تصاویری بدیع، توانسته است احساسات انسانی را به شکلی عمیق و اثرگذار بیان کند.
در منابع تاریخی آمده است: خواجه جمال الدین سلمان ابن خواجه علاءالدین محمد مشهور به سلمان ساوجی در دههٔ اول قرن هشتم هجری در ساوه متولد شد. وی ابتدا در خدمت خواجه غیاث الدین محمد و سلطان ابوسعید بهادر خان بوده و پس ازبر هم خوردن اساس سلطنت ایلخانان واقعی به خدمت امرای جلایر پیوست. دلشاد خاتون همسر شیخ حسن بزرگ نسبت به سلمان کمال توجه و محبت را داشت و تربیت فرزندش سلطان اویس را به او واگذار کرد. وی در اواخر عمر منزوی شد و به زادگاه خود بازگشت و در همانجا در سال ۷۷۸ هجری قمری دار فانی را وداع گفت. از وی علاوه بر دیوان قصاید و غزلیات و مقطعات، دو مثنوی به نام «جمشید و خورشید» و «فراقنامه» به جای مانده است.
در سایت شعرنوش میتوانید مجموعهای از غزلیات، قصاید و سایر اشعار سلمان ساوجی را با دستهبندیهای مختلف مطالعه و مرور کنید.