3 اثر از قصاید در دیوان اشعار سلیم تهرانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار سلیم تهرانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار سلیم تهرانی

1 نماز شام که خورشید ازین سرای سرور گرفت راه سفر همچو عاشقان به ضرور

2 هلال عید ز اوج افق نمایان شد نمود گوشه ی ابرو تجلی از سر طور

3 شکسته رنگ و ضعیف از جدایی خورشید چنان که بیدلی از یار خویش افتد دور

4 غبار کلفت از بس که برده از دل ها نسته گرد برو همچو ابروی مزدور

1 نوبهار آمد و شد قطره فشان ابر مطیر روز نوروز گلستان بود و عید غدیر

2 باز در زمزمه ی زیر و بم آمد به نشاط کوه از قهقهه ی کبک و صدای نخجیر

3 باغ از لاله ی تر، عرصه ی داغستان شد چمن از سبزه ی نوخیز، فضای کشمیر

4 کرد آهنگ فضای چمن از خلوت شاخ گل ز دنبال شکوفه چو مرید از پی پیر

1 شد بهار و زین حصار نیلگون کرد انتخاب از پی بزم شرف، برج حمل را آفتاب

2 گل شکفت، از رخ نقاب گلستان برداشتند بر جهان شد رازهای خاک، روشن تر ز آب

3 بر سمند باد، سوی بوستان آمد بهار هر طرف افتاده گل های پیاده در رکاب

4 سیل چون خیل عرب گردید در وادی روان اشتران سرخ کوهانش ز موج اندر شتاب

1 بهار آمد و شد نغمه ساز مرغ چمن چراغ باده فروشان ز لاله شد روشن

2 چنان به دهر اثر کرد فیض ابر بهار که دود، شد به سر شمع غنچه ی سوسن

3 نسیم دشت ز شوخی ست رهزن تقوی هوای باغ ز کیفیت است توبه شکن

4 چو بیدمشک، ز فیض بهار نیست عجب که نافه گل کند از شاخ آهوان ختن

1 تا به کی باشم از پریشانی چون نگه، پایمال حیرانی

2 چند چون زلف دلبران پیچد نفسم در گلو ز پیچانی

3 کیستم من به تنگنای جهان بی گناهی همیشه زندانی

4 تا ز بند زمانه نگریزم آفتابم کند نگهبانی

1 ازان چو لاله نجنبم ز جا درین گلشن که رفته بخت سیاهم به خواب در دامن

2 نصیب چاک دلم نیست بخیه ای هرگز به کشت ما نرسد آب چشمه ی سوزن

3 ز بس ملالف درین بوستان سری دارم که همچو غنچه گریبان نداند از دامن

4 دمی چگونه برآرم به خوشدلی، که نیم ز روزگار چو سوداییان دمی ایمن

1 رسید موسم نوروز و شد جهان خرم بهار در چمن از سرو برفراخت علم

2 نشست نامیه بر تخت خسروی در باغ شکوفه بر سر او می کند نثار، درم

3 عروس باغ برآراست خویش را کز رشک چو لاله داغ نهد بر دل ریاض ارم

4 ز امتزاج هوا شد به گوهر آبستن ازان فکنده به پیش ابر نوبهار شکم

1 دگر وقت آن شد که از دلربایی چو گل ناخن خار گردد حنایی

2 خبردار ای لاله از داغ خود باش که باد صبا می کند مشک سایی

3 دل خویش را ای صنوبر نگه دار که آمد صبا بر سر دلربایی

4 ز بس جلوه ی نقش حیرت فزا، شد بساط چمن، کارگاه خدایی

1 ما درین کهنه دیر دیر اساس خشت ویرانه ایم و نقش پلاس

2 می زند روز و شب به خرمن ما تیغ دهقان برای برق از داس

3 وای بر جان صید خسته ی ما که درین دشت پرفریب و هراس،

4 دانه شد سخت دل چو ریزه ی سنگ دام شد تنگ چشم چون کرباس

1 به راه عشق بود نسخه ی پریشانی مرا ز نقش قدم تا به نقش پیشانی

2 چو آینه همه عمرم به یک نگاه گذشت کسی مباد چو من در طلسم حیرانی

3 چو رهزنی که به دنبال کاروان افتد فتاده در پی کردار من پشیمانی

4 ز فکرکار خودم یک نفس رهایی نیست چو غنچه ام به گریبان خویش زندانی

آثار سلیم تهرانی

3 اثر از قصاید در دیوان اشعار سلیم تهرانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار سلیم تهرانی شعر مورد نظر پیدا کنید.