1 به چشم خلق شود تا عزیز گرد رهش کشد به دیدهٔ خود سرمهٔ سلیمانی
2 چها گذشته به دور خطش ز دل ها زلف مگر کند به صبا شرح این پریشانی
3 وگرنه کیست که با صد زبان ادا سازد بیان به غیر سخن رمزهای پنهانی
4 زمین فلک شد و گردون گشود دامن خویش چو کرد کوکب بختش ستاره افشانی