ندیده صاحب معنی به روزگار سخن از سعیدا غزل 518
1. ندیده صاحب معنی به روزگار سخن
غریب جز من افتاده در دیار سخن
1. ندیده صاحب معنی به روزگار سخن
غریب جز من افتاده در دیار سخن
1. نفع، آن است که من نافع خود می بینم
صنعت آن است که من صانع خود می بینم
1. مگذر ز راستی و ببین بر کمال من
از خاک، قد خمیده برآید نهال من
1. در محیط دین ز بس کشتی تبه گردیده است
کعبه را زان جامه در ماتم سیه گردیده است
سعیدا یکی از شاعران نامدار ادبیات فارسی است که در قرن 12 هجری در ایران زندگی میکرد. آثار او نمایانگر فرهنگ، اندیشه و زیباییشناسی دوران خویش است و همچنان در دل علاقهمندان به شعر فارسی جایگاه ویژهای دارد.
شعرهای سعیدا معمولاً مضامینی چون عشق، عرفان، اخلاق، دین و مسائل اجتماعی را در بر میگیرند. او با بهرهگیری از زبان فاخر و تصاویری بدیع، توانسته است احساسات انسانی را به شکلی عمیق و اثرگذار بیان کند.
در منابع تاریخی آمده است: سعید نقشبندی یزدی، متخلّص به «سعید» و «سعیدا»، از شاعران یزدیتبار سبک هندی یا اصفهانی قرن یازدهم هجری و معاصر شاه سلیمان صفوی (۱۰۷۷-۱۱۰۵ ه.ق ) است که تاریخ دقیق تولد و وفات او در منابع نیامده است. او از زادگاه خود به اصفهان مهاجرت و در آن شهر سکونت کرد. سعیدا پیرو مذهب ابوحنیفه و طریقت عرفانی نقشبندیه بوده و برای گذران زندگی نیز به نقشبندی و شَعربافی که از مشاغل آن زمان بوده اشتغال داشته است.
در سایت شعرنوش میتوانید مجموعهای از غزلیات، قصاید و سایر اشعار سعیدا را با دستهبندیهای مختلف مطالعه و مرور کنید.