گویی به گرد روی تو آن زلف از ادیب صابر قصیده 12
1. گویی به گرد روی تو آن زلف دلستان
توده شده است عنبر تر گرد گلستان
1. گویی به گرد روی تو آن زلف دلستان
توده شده است عنبر تر گرد گلستان
1. ای لعل فتنه بر لب چون ناردان تو
اشکم ز حسرت تو چو در دهان تو
1. نماز شام چو صحبت بریدم از ماوی
بریده گشت طریق سلامم از سلمی