2 اثر از باب ششم در قناعت در بوستان سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب ششم در قناعت در بوستان سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار سعدی شیرازی / بوستان سعدی شیرازی / باب ششم در قناعت در بوستان

باب ششم در قناعت در بوستان سعدی شیرازی

1 یکی گربه در خانهٔ زال بود که برگشته ایام و بد حال بود

2 دوان شد به مهمان سرای امیر غلامان سلطان زدندش به تیر

3 چکان خونش از استخوان، می‌دوید همی گفت و از هول جان می‌دوید

4 اگر جستم از دست این تیر زن من و موش و ویرانهٔ پیرزن

1 یکی طفل دندان برآورده بود پدر سر به فکرت فرو برده بود

2 که من نان و برگ از کجا آرمش؟ مروت نباشد که بگذارمش

3 چو بیچاره گفت این سخن، نزد جفت نگر تا زن او را چه مردانه گفت:

4 مخور هول ابلیس تا جان دهد همان کس که دندان دهد نان دهد

1 شنیدم که صاحبدلی نیکمرد یکی خانه بر قامت خویش کرد

2 کسی گفت می‌دانمت دسترس کز این خانه بهتر کنی، گفت بس

3 چه می‌خواهم از طارم افراشتن؟ همینم بس از بهر بگذاشتن

4 مکن خانه بر راه سیل، ای غلام که کس را نگشت این عمارت تمام

1 یکی سلطنت ران صاحب شکوه فرو خواست رفت آفتابش به کوه

2 به شیخی در آن بقعه کشور گذاشت که در دوره قائم مقامی نداشت

3 چو خلوت نشین کوس دولت شنید دگر ذوق در کنج خلوت ندید

4 چپ و راست لشکر کشیدن گرفت دل پردلان زو رمیدن گرفت

1 کمال است در نفس مرد کریم گرش زر نباشد چه نقصان و بیم؟

2 مپندار اگر سفله قارون شود که طبع لئیمش دگرگون شود

3 وگر درنیابد کرم پیشه، نان نهادش توانگر بود همچنان

4 مروت زمین است و سرمایه زرع بده کاصل خالی نماند ز فرع

1 شنیدم ز پیران شیرین سخن که بود اندر این شهر پیری کهن

2 بسی دیده شاهان و دوران و امر سرآورده عمری ز تاریخ عمرو

3 درخت کهن میوه‌ای تازه داشت که شهر از نکویی پرآوازه داشت

4 عجب در زنخدان آن دل فریب که هرگز نبوده‌ست بر سرو سیب

آثار سعدی شیرازی

2 اثر از باب ششم در قناعت در بوستان سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب ششم در قناعت در بوستان سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.