🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
رضاقلی خان هدایت

تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت

درباره تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت

«تذکرهٔ ریاض العارفین» مجموعه‌ای گردآوری‌شده از آثار رضاقلی خان هدایت است که شامل 3 فهرست («باب») است و در هر باب نکات حکایتی و موضوعی ارائه می‌کند.

دسترسی به باب‌ها یا فهرست های تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت

مروری بر باب‌ها یا فهرست تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت

پرسش‌های متداول در مورد تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت

«تذکرهٔ ریاض العارفین» چیست و چه ساختاری دارد؟

«تذکرهٔ ریاض العارفین» اثری از /rhedayat است که در 3 باب گردآوری شده و به موضوعات مختلف ادبی و اخلاقی می‌پردازد.

چند باب در «تذکرهٔ ریاض العارفین» وجود دارد؟

این اثر شامل 3 باب است.

سومین باب «تذکرهٔ ریاض العارفین» چه موضوعی دارد؟

باب سوم این اثر «روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما» است و نکاتی درباره‌ی روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما بیان می‌کند.

نام باب اول «تذکرهٔ ریاض العارفین» چیست؟

باب اول این اثر «روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین» است.

اشعار پیشنهادی تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت

نام آن جناب مولانا نورالدین عبدالرحمن. از رضاقلی خان تذکرهٔ ریاض العارفین 41

1. نام آن جناب مولانا نورالدین عبدالرحمن. ولادتش در سبع و عشر و ثمان مأته. نسبتش به محمد شیبانی که از مجتهدین حنفی بوده می‌رسد. پدرش نظام الدین احمد و جدش شمس الدین محمد دشتی. چون اصل ایشان ازمحلهٔ دشت اصفهان بوده به این لقب ملقب بوده‌اند و خود مولانا جامی در بدو حال، دشتی تخلص می‌نمود. در هنگام اقامت در جام و هرات، تخلص خود را جامی قرار داده. در سبب این تخلص خود فرموده است:

برای مشاهده کامل کلیک کنید


8 دقیقه زمان مطالعه 121 بیت

و هُوَ ملک الشعرا و سلطان البلغا، از رضاقلی خان تذکرهٔ ریاض العارفین 30

1. و هُوَ ملک الشعرا و سلطان البلغا، افصح المتأخرین و المعاصرین فتحعلی خان. آن جناب از اعیان و اشراف شهر مذکور بود و مدتی در شیراز راحت نمود. در بدو جلوس میمنت مأنوس پادشاه فریدون جاه المستظهر به الطاف الاله حضرت شاهنشاه صاحبقران و خدیو ممالک ایران فتحعلی شاه متخلص به خاقان به وسیلهٔ قصاید غرّا و مدایح زیبا ازندمای محفل سلطانی و از امرای حضرت خاقانی گردید و روزگاری نیز به حکومت قم و کاشان گذرانید. بعد از آن استعفا جسته و به ملتزمین رکاب نصرت مآب پیوسته. در سفر و حضرت به مراحم بی پایان سلطانی مفتخر آمد. کتاب مستطاب شهنشاه نامه را به نام نامی و اسم سامی حضرت شهریاری به اتمام رسانیده و مورد عواطف بی کران خسروی گردید. دیگرباره ادهم خامه‌اش به وادی سخن پویان و طوطی ناطقه‌اش مثنوی گویان شده، خداوند نامه را از آغاز به انجام رسانید. گوش و گردن عروس روزگار را پُر دُرّ شاهوار ساخت و آخر در سنهٔ لوای عزیمت به سفر آخرت برافراخت. قرب هفتصد سال است که چنین سخن گستری در گیتی نیامده و سالهاست کسی دم از همسری وی نزده. جمعی از ارباب انصاف مثنوی وی را بر مثنوی حکیم فردوسی ترجیح نهند. غرض، ملک الشّعرای بالاستحقاق این عده بوده. فقیر را به قوت طبع و پختگی اشعار آن جناب کمال اعتقاد است. مثنویات و دیوان ایشان زیارت شده است. چون مثنویات آن جناب دور از سیاق این کتاب و گنجایش دریا در قطره‌ای ناصواب است از ایراد آنها معذور، چند بیتی بر سبیل تیمّن و تبرّک از قصیده‌ای که در افتتاح دیوان فصاحت بنیان مرقوم ودر توحید گفته است بابرخی از اشعار مثنوی موسوم به گلشن صبا که در نصیحت سفته است، قلمی گردید:

برای مشاهده کامل کلیک کنید


6 دقیقه زمان مطالعه 78 بیت

از قصبهٔ مذکور و به علی شاه مشهور از رضاقلی خان تذکرهٔ ریاض العارفین 59

1. از قصبهٔ مذکور و به علی شاه مشهور بوده. در اصفهان گیوه دوزی می‌نموده. تحصیلی نکرده اما ذوقی داشته. مردی درویش مشرب و از اهل طلب است. با حکیم شفایی معاصر بوده. از اشعار اوست:

برای مشاهده کامل کلیک کنید


1 دقیقه زمان مطالعه 9 بیت

و هُوَ قدوة المحققین و زبدة العارفین از رضاقلی خان تذکرهٔ ریاض العارفین 49

1. و هُوَ قدوة المحققین و زبدة العارفین میرزا محمدتقی بن میرزا محمد کاظم. آن جناب در علوم عقلیه وحید و در فنون نقلیه فرید. و آبا و اجداد مولانا همواره در آن ولایت به طبابت مشغول و در نهایت عزت و احترام می‌زیسته‌اند و خود نیز درحکمت الهی و حکمت طبیعی به غایت جامعیت داشته و جمعی در خدمتش تلمذ گزیده بودند و اکتساب فضایل می‌نمودند. غرض، چون از علم ظاهر، باطنی ندید طالب علوم باطنی گردید. دست تقدیر گریبان اختیار خاطرش را به چنگ مشتاق علی شاه انداخت و مولانا را به آن فضل و کمال مقید و اسیر آن امی ساخت. لاجرم عوام و خواص به طعن و ملامت مولانا پرداختند و او را هدف تیر آزار ساختند و زجر بی شمار و جفای بسیار از ابنای زمان دید و از آن راه پرخطر برنگردید. بالجمله حالات مولانا مفصل است. مختصری اینکه ارادت به مشتاق علی شاه داشت و اجازه از میرزا رونق کرمانی و بعد از شهادت مشتاق علی شاه در سنهٔ یک هزار و دویست و شش در شهر کرمان جناب مولانا، دیوانی به نام وی تمام کرده. چون حالات وی و حالات مولوی رومی مناسب اتفاق افتاده او را مولوی ثانی و برخی مولوی کرمانی خوانند چنانکه مولوی رومی فاضل بوده. شمس الدین تبریزی امی می‌نمود و شمس الدین را کشتند و مولوی، دیوانی به نام وی پرداخت. مولوی مذکور نیز دیوانی به اسم مشتاق موسوم به مشتاقیه ساخت. مجملاً وی از اعاظم فضلا و عرفای متأخرین بوده و در سنهٔ هزار و دویست و پانزده در کرمانشاهان وفات نمود. آن جناب را مثنوی است موسوم به بحرالاسرار مشتمل بر حقایق و دقایق و رساله در شرح آن مسمی به مجمع البحار و دیوان مشتاقیه مشتمل بر قصاید و غزلیات و رساله‌ای موسم به کبریت احمر در طریقهٔ ذکر و فکر و او را در سلوک باطن به طریق رمز نوشته و هم رساله‌ای است موسوم به خلاصة العلوم. چون اشعارش فصیح و بلیغ و مضامین خوب دارد و کمتر شنیده شده است فقیر در این کتاب بعضی از بحرالاسرار و برخی از قصاید و غزلیات وی ثبت می‌نماید و از آن جمله است:

برای مشاهده کامل کلیک کنید


52 دقیقه زمان مطالعه 884 بیت
×
ورود / ثبت‌نام

شماره موبایل خود را وارد کنید: