در خرابات مجانین از رضیالدین آرتیمانی قصیده 1
1. در خرابات مجانین کن گذر
تا ببینی رسم و آئین دگر
...
1. در خرابات مجانین کن گذر
تا ببینی رسم و آئین دگر
...
1. دگر چه شد که دلم بر کشید ناله زار
دگر چه رفت که سر نیست در غم دستار
...
1. بسکه بر سر زدم ز فرقت یار
کارم از دست رفت ودست از کار
...
1. هیچ کاری نشد به تدبیرم
چکنم، مبتلای تقدیرم
...
1. چون نام لب تو بر زبان رانم
از دست مگس گریخت، نتوانم
...
1. شد از فروغ شاه صفی گلستان جهان
خورشید گو متاب دگر بر جهانیان
...