چو من ز سوز غمت از رهی معیری ابیات پراکنده 194
1. چو من ز سوز غمت جان کس نمیسوزد
که عشق خرمن اهل هوس نمیسوزد
...
1. چو من ز سوز غمت جان کس نمیسوزد
که عشق خرمن اهل هوس نمیسوزد
...
1. نیلگونچشم فریبانگیز رنگآمیز تو
چون سپهر نیلگون دارد سر افسونگری
...
1. از خون دل چو غنچهٔ گل پاکدامنان
مستانه می کشیده و مستور بودهاند
...
1. تا بر آمد صبح پیری پایم از رفتار ماند
کیست تا برگیرد و در سایه تاکم برد
...