1 بنفشه زلف من ای سرو قد نسرین تن که نیست چون سر زلفت بنفشه و سوسن
2 بنفشه زی تو فرستادم و خجل ماندم که گل کسی نفرستد به هدیه زی گلشن
3 بنفشه گرچه دلاویز و عنبرآمیز است خجل شود بر آن زلف همچو مشک ختن
4 چو گیسوی تو ندارد بنفشه حلقه و تاب چو طره تو ندارد بنفشه چین و شکن
1 ای مشک سوده گیسوی آن سیمگونتنی؟ یا خرمن عبیری یا پار سوسنی؟
2 سوسن نهای که بر سر خورشید افسری گیسو نهای که بر تن گلبرگ جوشنی
3 زنجیر حلقهحلقه آن فتنهگستری شمشاد سایهگستر آن تازهگلشنی
4 بستی به شب ره من مانا که شبروی بردی ز ره دل من مانا که رهزنی
1 هوشم ربوده ماه قدحنوشی خورشیدروی زهره بناگوشی
2 زنجیر دل ز جعد سیه سازی گلبرگ تر به مشک سیه پوشی
3 از غم به سان سوزن زرینم در آرزوی سیم بر و دوشی
4 خون جگر به ساغر من کرده ساغر ز دست مدعیان نوشی
1 بنگر آن ماهروی بادهفروش غیرت آفتاب و غارت هوش
2 جام سیمین نهاده بر کف دست زلف زرین فکنده بر سر دوش
3 غمزهاش راه دل زند که بیا نرگسش جام می دهد که بنوش
4 غیر آن نوشلب که مستان را جان و دل پرورد ز چشمهٔ نوش
1 ندانم کان مه نامهربان، یادم کند یا نه؟ فریبانگیز من، با وعدهای شادم کند یا نه؟
2 خرابم آنچنان، کز باده هم تسکین نمییابم لب گرمی شود پیدا، که آبادم کند یا نه؟
3 صبا از من پیامی ده، به آن صیاد سنگین دل که تا گل در چمن باقی است، آزادم کند یا نه؟
4 من از یاد عزیزان، یک نفس غافل نیم اما نمیدانم که بعد از این، کسی یادم کند یا نه؟