-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کوه ، زانو زده چون اسب زمین خورده به راه
2 سینه انباشته از شیهه ی خاموش هلاک
3 مغز خورشید پریشان شده بر تیزی سنگ
4 چون سواری که به یک تیر ، درافتاده به خاک
5 ناخن از درد فروبرده درون شن گرم
6 لب تاول زده اش سوخته از داغ عطش
7 خونش آمیخته با روشنی بازپسین
8 …
9 چشمش از حسرت آبی که نیابد همه عمر
10 می دود همچو سگی هار ، به دنبال سراب
11 بیم دارد که چو لب تر کند از چشمه ی دور
12 آتش سرخ زبانش فکند شعله در آب
13 آسمان ، کاسه ی براق لعاب اندودی است
14 که ازو قطره ی آبی نتراویده برون
15 تشنگی در رحم روسپی پیر زمین
16 نطفه ای کاشته از شهوت سوزان جنون
17 کوره راهی که خط انداخته بر پشت کویر
18 جلد ماری است که خالی شده از خنجر خویش
19 گردبادی که برانگیخته گرد از تن راه
20 غول مستی است که برخاسته از بستر خویش
21 گون از زور عطش پنجه فروبرده به خاک
22 تا مگر درد جگر سوز خود آرام کند
23 زخم چرکین ترک های زمین منتظر است
24 تا مگر مرهمی از ظلمت شب وام کند
25 چشمه ای نیست که در بستر خشکیده ی جوی
26 سینه مالان بخزد چون تن لغزنده ی مار
27 کوه و خورشید ، سراسیمه به هم می نگرند
28 اسب ، جان می سپرد تشنه ، در آغوش سوار
29 (اشعار نادر نادرپور)
30 خواب می بینم همه شب ، اسب رهوار مرادم را
31 یالش از نور سحرگاهان ، طلایی رنگ
32 خواب می بینم که برزین بلند او
33 راه می پیمایم از فرسنگ تا فرسنگ
34 رو به سوی قله های دور می آرم
35 قله های دور ، پنهان در غبار خنده ی خورشید
36 می روم آن سان که نعل اسب من از سینه ی هر سنگ لاله ی برقی برویاند
37 می روم آن سال که گرمای نفس های تب آلودش
38 پرده ی ابریشمین آبشاران را بسوزاند
39 می روم آنجا که چون چشمم به طاق آسمان افتد
40 بشکفد در باغ چشمم سوسن خورشید
41 همچو عکس بیشه ها در چشم آهوها
42 می روم آنجا که چون اسبم دو چشم از خواب بگشاید
43 نقش بندد در نگین مردمک هایش
44 سایه ی پرواز خاموش پرستوها
45 عاقبت زین می کنم روزی به بیداری
46 اسب رهوار مرادم را
47 رو به سوی قله های دور می آرم
48 قله های دور ، پنهان در غبار خنده ی خورشید
49 می روم آنجا که باغ آفرینش را بهاری هست
50 می روم آنجا که دل ها را شکوه انتظاری هست
51 (اشعار نادر نادرپور)