پر گشودیم و به از حسین منزوی اشعار پراکنده 54

حسین منزوی

آثار حسین منزوی

حسین منزوی

پر گشودیم و به دیوار قفس ها خوردیم

1 پر گشودیم و به دیوار قفس ها خوردیم

2 وه که در حسرت یک بال پریدن مردیم

3 فدیه واری است به زیر قدم گل، باری

4 نیمه جانی که ز چنگال خزان در بردیم

5 مشت حسرت به نوازش نرسیده خشکید

6 ناتمامیم که در غنچه ی خود پژمردیم

7 سهم خاکیم لبی از نم مان تر نشده

8 خود گرفتم می صافیم و گرفتم دُردیم

9 تا چه آریم به کف وقت درو؟ ما که به خاک

10 جز تنی خسته و قلبی نگران نسپردیم

11 خم نکردیم سر سرو به فرمان ستم

12 گر چه با تیشه ی توفان ز کمر تا خوردیم

13 زهرخندی که نچید از لب مان دوزخ نیز

14 آه از این میوه ی تلخی که به بار آوردیم

15 ( اشعار حسین منزوی )

16 در انتظار تو تا كي سحر شماره كنم؟

17 ورق ورق شب تقويم كهنه پاره كنم؟

18 نشانه هاي تو بر چوب خط هفته زنم

19 كه جمعه بگذرد و شنبه را شماره كنم

20 براي خواستن خير مطلقي كه تويي

21 به هر كتاب ز هر باب استخاره كنم

22 شب و خيال و سراغ تو،باز مي آيم

23 كه بهت خانه ي در بسته را نظاره كنم

24 تو كي ز راه ميايي كه شهر شبزده را

25 به روشنايي چشمم چراغواره كنم؟

26 ز ياس هاي تو مشتي بپاشم از سر شوق

27 به روي آب و قدح را پر از ستاره كنم

28 هزار بوسه ي از انتظار لك زده را

29 نثار آن لب خوشخند خوشقواره كنم

30 هنوز هم غزلم شوكراني است الا

31 كه از لب تو شكرخندي استعاره كنم

32 حسین منزوی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر