-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پای به زنجیر بسته زخمی پیرم
2 کاین همه درد مرا امید دوا نیست
3 مرهم زخمم که چون شکاف درخت است
4 جز مس جوشان آفتاب خدا نیست
5 نشتر خونریز خارهای پر از زهر
6 می ترکاند حباب زخم تنم را
7 خاک به خون تشنه از دهانه ی این زخم
8 می مکد آهسته شیره ی بدنم را
9 کرکس پیری که آفتابش خوانند
10 بیضه ی چشم مرا شکسته به منقار
11 پنجه فروبرده ام به سینه ی هر سنگ
12 ناخن تیزم شکسته در تن هر خار
13 مانده به کتفم نشانی از خط زنجیر
14 چون به شن تر ، شیاری از تن ماری
15 تا به زمین پاشد آسمان نمک نور
16 برکشد از رخم شانه هام ، دماری
17 من مگر آن دزد آتشم که سرانجام
18 خشم خدایان مرا به شعله ی خود سوخت
19 بر سر این صخره ی شکسته ی تقدیر
20 چارستونم به چارمیخ بلا دوخت
21 بر دل من آرزوی مرگ ، حرام است
22 گرچه به جز مرگ ، چاره ی دگرم نیست
23 بر سرم ای سرنوشت ! کرکس پیری است
24 طعمه ی او غیر پاره ی جگرم نیست
25 موم تنم در آفتاب بسوزان
26 مغز سرم را به کرکسان هوا ده
27 آب دو چشم مرا بر آتش دل ریز
28 خاک وجود مرا به باده فنا ده
29 (اشعار نادر نادرپور)
30 گهواره ی دو چشم سیاه تو
31 آرامگاه کودکی من بود
32 گویی مرا چو در دل شب زادند
33 در من چراغ عشق تو روشن بود
34 چون زلف دایه بر رخ من می ریخت
35 از آن ، نسیم موی تو می آمد
36 برق نگاه من چو بر او می تافت
37 از سوی او به سوی تو می آمد
38 شب ها چو قصه های کهن می گفت
39 در گوش من صدای تو می پیچید
40 چون تار مویی از سر خود می کند
41 گویی که تار موی ترا می چید
42 در بوسه های وحشی شیرنیش
43 طعمی ز بوسه های تو پنهان داشت
44 در گریه های گرم گوارایش
45 اشکی چو آب چشم تو سوزان داشت
46 جفت منی که بسته به من بودی
47 وز من ترا ندیده جدا کردند
48 آنگه چو گریه های مرا دیدند
49 نام ترا دوباره صدا کردند
50 چون غیر او نبود ترا نامی
51 عمری تلاش در پی او کردم
52 بی آنکه هرگزت بتوانم یافت
53 با خواب و با خیال تو خو کردم
54 در هر رخی که رنگ جمالی داشت
55 سیمای آشنای ترا دیدم
56 در هر دلی که چشمه ی عشقی بود
57 تصویر دلربای ترا دیدم
58 اما اگر تو زاده شدی با من
59 پیش من چگونه سفر کردی ؟
60 چون چشم من همیشه ترا می جست
61 از چشم من چگونه حذر کردی ؟
62 امروز ، آفتاب امید من
63 در نیمروز زندگی خویش است
64 حیران به راه رفته فرو مانده
65 اندیشه می کند که چه در پیش است
66 آه ای کسی که دل به تو می بندم
67 ایا تو نیز شاخه ی بی برگی ؟
68 آیا تو ای امید جوان مانده
69 همزاد جاودانه ی من ، مرگی؟
70 چرا ز کوزه ی ماه امشب
71 نمی برون نتراویدست ؟
72 چرا نگاه خدا ، دیگر
73 درین خرابه نکاویدست ؟
74 ستارگان طلایی خشم
75 چرا به باد فنا رفتند ؟
76 پرندگان طلایی بال
77 چرا به کام بلا رفتند ؟
78 چرا درین شب بی فرجام
79 ز هیچ سو نوزد بادی ؟
80 چرا به گوش نیاویزد
81 طنین وحشی فریادی ؟
82 چرا به خاک نریزد نرم
83 غبار سربی بارانی ؟
84 چرا ز خواب نخیزد باز
85 زمین به نعره ی طوفانی ؟
86 زمین و من ، دو تب آلودیم
87 پر از تشنج هذیان ها
88 نهفته در دل ما خاموش
89 لهیب آتش عصیان خا
90 زمین و من ، دو غضبناکیم
91 لب از خروش فروبسته
92 ز گیر و دار عبث ، رنجور
93 ز پیچ و تاب عبث ، خسته
94 تو ای شب ، ای شب بی فریاد
95 تویی که از من و او دوری
96 تو از فشار غضب لالی
97 تو از هجوم حسد کوری
98 تو ای شب ، ای شب بی فریاد
99 تویی که تیره چو کابوسی
100 برو که در تو نمی بینم
101 فروغ شعله ی فانوسی
102 من از تو پیرترم ، ای شب
103 من از تو کورترم ، ای ماه
104 چرا چراغ نمی گیرید
105 مرا به پیچ و خم این راه ؟
106 (اشعار نادر نادرپور)