-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 همه روح، خسته مادر! همه دل شکسته مادر!
2 همه تن تکیده مادر! همه رگ گسسته مادر!
3 تو رها و ما اسیران ز غم تو گوشه گیران
4 همه ما به دام مانده، تو ز بند رسته مادر!
5 دم رفتن است باری نظری که تا ببینی
6 که چگونه خانه بی تو، به عزا نشسته مادر!
7 سفری است اینکه میلش نبود به بازگشتی
8 همه رو به بی نهایت سفرت خجسته مادر!
9 حسین منزوی
10 شهاب زر نکشیدی شب سیاهم را
11 گلی به سر نزدی آفتاب و ماهم را
12 پرنده ای که به نام تو بود از لب من
13 پرید و برد به همراه خود نگاهم را
14 رسیده و نرسیده به اوج سوزاندی
15 به هرم صاعقه ای بال مرغ آهم را
16 بهار را به تمامی ندیده غارت کرد
17 سموم فتنه به ناگه گل و گیاهم را
18 مسیر خفته چنان در غبار آتش و دود
19 که گم کند دلم و دیده راه و چاهم را
20 به هر طریق که رفتم غم تو پیشاپیش
21 کمین گرفته و بر بسته بود راهم را
22 تمام عمر به رنج و شکنجه محکومم
23 که می دهم همه تاوان اشتباهم را
24 حسین منزوی
25 پر گشودیم و به دیوار قفس ها خوردیم
26 وه که در حسرت یک بال پریدن مردیم
27 فدیه واری است به زیر قدم گل، باری
28 نیمه جانی که ز چنگال خزان در بردیم
29 مشت حسرت به نوازش نرسیده خشکید
30 ناتمامیم که در غنچه ی خود پژمردیم
31 سهم خاکیم لبی از نم مان تر نشده
32 خود گرفتم می صافیم و گرفتم دُردیم
33 تا چه آریم به کف وقت درو؟ ما که به خاک
34 جز تنی خسته و قلبی نگران نسپردیم
35 خم نکردیم سر سرو به فرمان ستم
36 گر چه با تیشه ی توفان ز کمر تا خوردیم
37 زهرخندی که نچید از لب مان دوزخ نیز
38 آه از این میوه ی تلخی که به بار آوردیم
39 ( اشعار حسین منزوی )
40 در انتظار تو تا كي سحر شماره كنم؟
41 ورق ورق شب تقويم كهنه پاره كنم؟
42 نشانه هاي تو بر چوب خط هفته زنم
43 كه جمعه بگذرد و شنبه را شماره كنم
44 براي خواستن خير مطلقي كه تويي
45 به هر كتاب ز هر باب استخاره كنم
46 شب و خيال و سراغ تو،باز مي آيم
47 كه بهت خانه ي در بسته را نظاره كنم
48 تو كي ز راه ميايي كه شهر شبزده را
49 به روشنايي چشمم چراغواره كنم؟
50 ز ياس هاي تو مشتي بپاشم از سر شوق
51 به روي آب و قدح را پر از ستاره كنم
52 هزار بوسه ي از انتظار لك زده را
53 نثار آن لب خوشخند خوشقواره كنم
54 هنوز هم غزلم شوكراني است الا
55 كه از لب تو شكرخندي استعاره كنم
56 حسین منزوی