حسین منزوی

حسین منزوی

حسین منزوی
حسین منزوی

همه روح، خسته از حسین منزوی اشعار پراکنده 52

اشعار پراکنده 52 ام از 142 اشعار پراکنده

همه روح، خسته مادر! همه دل شکسته مادر!

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • 45
  • 46
  • 47
  • 48
  • 49
  • 50
  • 51
  • 52
  • 53
  • 54
  • 55
  • 56

1 همه روح، خسته مادر! همه دل شکسته مادر!

2 همه تن تکیده مادر! همه رگ گسسته مادر!

3 تو رها و ما اسیران ز غم تو گوشه گیران

4 همه ما به دام مانده، تو ز بند رسته مادر!

5 دم رفتن است باری نظری که تا ببینی

6 که چگونه خانه بی تو، به عزا نشسته مادر!

7 سفری است اینکه میلش نبود به بازگشتی

8 همه رو به بی نهایت سفرت خجسته مادر!

9 حسین منزوی

10 شهاب زر نکشیدی شب سیاهم را

11 گلی به سر نزدی آفتاب و ماهم را

12 پرنده ای که به نام تو بود از لب من

13 پرید و برد به همراه خود نگاهم را

14 رسیده و نرسیده به اوج سوزاندی

15 به هرم صاعقه ای بال مرغ آهم را

16 بهار را به تمامی ندیده غارت کرد

17 سموم فتنه به ناگه گل و گیاهم را

18 مسیر خفته چنان در غبار آتش و دود

19 که گم کند دلم و دیده راه و چاهم را

20 به هر طریق که رفتم غم تو پیشاپیش

21 کمین گرفته و بر بسته بود راهم را

22 تمام عمر به رنج و شکنجه محکومم

23 که می دهم همه تاوان اشتباهم را

24 حسین منزوی

25 پر گشودیم و به دیوار قفس ها خوردیم

26 وه که در حسرت یک بال پریدن مردیم

27 فدیه واری است به زیر قدم گل، باری

28 نیمه جانی که ز چنگال خزان در بردیم

29 مشت حسرت به نوازش نرسیده خشکید

30 ناتمامیم که در غنچه ی خود پژمردیم

31 سهم خاکیم لبی از نم مان تر نشده

32 خود گرفتم می صافیم و گرفتم دُردیم

33 تا چه آریم به کف وقت درو؟ ما که به خاک

34 جز تنی خسته و قلبی نگران نسپردیم

35 خم نکردیم سر سرو به فرمان ستم

36 گر چه با تیشه ی توفان ز کمر تا خوردیم

37 زهرخندی که نچید از لب مان دوزخ نیز

38 آه از این میوه ی تلخی که به بار آوردیم

39 ( اشعار حسین منزوی )

40 در انتظار تو تا كي سحر شماره كنم؟

41 ورق ورق شب تقويم كهنه پاره كنم؟

42 نشانه هاي تو بر چوب خط هفته زنم

43 كه جمعه بگذرد و شنبه را شماره كنم

44 براي خواستن خير مطلقي كه تويي

45 به هر كتاب ز هر باب استخاره كنم

46 شب و خيال و سراغ تو،باز مي آيم

47 كه بهت خانه ي در بسته را نظاره كنم

48 تو كي ز راه ميايي كه شهر شبزده را

49 به روشنايي چشمم چراغواره كنم؟

50 ز ياس هاي تو مشتي بپاشم از سر شوق

51 به روي آب و قدح را پر از ستاره كنم

52 هزار بوسه ي از انتظار لك زده را

53 نثار آن لب خوشخند خوشقواره كنم

54 هنوز هم غزلم شوكراني است الا

55 كه از لب تو شكرخندي استعاره كنم

56 حسین منزوی

شعرنو قالب : اشعار پراکنده سبک : نوین
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر همه روح، خسته مادر! همه دل شکسته مادر!

شاعر شعر همه روح، خسته مادر! همه دل شکسته مادر! چه کسی است ؟

شاعر شعر همه روح، خسته مادر! همه دل شکسته مادر! حسین منزوی می باشد.

شعر همه روح، خسته مادر! همه دل شکسته مادر! در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر همه روح، خسته مادر! همه دل شکسته مادر! چیست ؟

قالب شعر همه روح، خسته مادر! همه دل شکسته مادر! اشعار پراکنده است

سبک شعر همه روح، خسته مادر! همه دل شکسته مادر! چیست ؟

سبک شعر همه روح، خسته مادر! همه دل شکسته مادر! سبک نوین است

مضمون اصلی شعر همه روح، خسته مادر! همه دل شکسته مادر! چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
حسین منزوی

همه روح، خسته از حسین منزوی اشعار پراکنده 52

اشعار پراکنده 52 ام از 142 اشعار پراکنده
بنر