-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نامت
2 از ساق هایم شروع می شود
3 از دلم عبور می کند
4 و دهانم را به آتش می کشد
5 چطور می تواند مرگ
6 از تو
7 تنها گودالی را پر کند!
8 “غلامرضا بروسان”
9 بگو چکار کنم؟
10 با فلفلی که طعم فراق می دهد
11 با دردی که فصل را نمی شناسد
12 با خونی که بند نمی آید
13 بگو چکار کنم؟
14 وقتی شادی به دم بادبادکی بند است
15 و غم چو سنگی
16 مرا در سراشیب یک دره دنبال می کند
17 دلم شاخه شاتوتی
18 که باد
19 خونش را به در و دیوار پاشیده است
20 “غلامرضا بروسان”
21 بی تو
22 خودم را بیابان غریبی احساس میکنم
23 که باد را به وحشت میاندازد
24 جویبار نازکی
25 که تنها یک پنجم ماه را دیده است
26 زیباترین درختان کاج را حتا
27 زنان غمگینی احساس میکنم
28 که بر گوری گمنام مویه میکنند
29 آه
30 غربت با من همان کار را میکند
31 که موریانه با سقف
32 که ماه با کتان
33 که سکته قلبی با ناظم حکمت
34 گاهی به آخرین پیراهنم فکر میکنم
35 که مرگ در آن رخ میدهد
36 پیراهنم بی تو آه
37 سرم بی تو آه
38 دستم بی تو آه
39 دستم در اندیشۀ دست تو از هوش میرود
40 ساعت ده است
41 و عقربهها با دو انگشت هفتی را نشان میدهند
42 که به سمت چپ قلب فرو میافتد.
43 (اشعار غلامرضا بروسان)
44 می خواهم
45 گوش باد را بگیرم
46 که این همه دور موهایت نپیچد
47 و با زندگی ام بازی نکند!
48 تو هم کاری بکن
49 مثلا دکمه پیراهنت را ببند
50 مثلا دامنت را جمع کن
51 و فکر کن پیاده رو خیس است.
52 “غلامرضا بروسان”