حسین منزوی

حسین منزوی

حسین منزوی
حسین منزوی

نازنینم رنجش از حسین منزوی اشعار پراکنده 90

اشعار پراکنده 90 ام از 142 اشعار پراکنده

نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • 45
  • 46
  • 47
  • 48
  • 49
  • 50
  • 51
  • 52
  • 53

1 نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست

2 عشق را همواره با دیوانگی پیوند هاست

3 شاید اینها امتحان ماست با دستور عشق

4 ورنه هرگز رنجش معشوق را عاشق نخواست

5 چند می گویی که  از من شکوه ها داری به دل ؟

6 لب که بگشایم مرا  هم با تو چندان  ماجراست

7 عشق را ای یار با معیار بی دردی مسنج

8 علت عاشق طبیب من ، ز علت ها جداست

9 با غبار راه معشوق است راز آفتاب

10 خاک پای دوست در چشمان عاشق توتیاست

11 جذبه از عشق است و با او بر نتابد هیچ کس

12 هر چه تو آهن دلی او بیشتر آهنرباست

13 خود در این خانه نمی خواند کسی خط خرد

14 تا در این شهریم آری شهریاری عشق راست

15 عشق اگر گوید به می سجاده رنگین کن ، بکن

16 تا در این شهریم ، آری شهریاری عشق راست

17 عشق یعنی زخمه ای از تیشه و سازی ز سنگ

18 کز طنینش تا همیشه بیستون غرق صداست

19 گنجشک من ! پر بزن درزمستانم لانه کن

20 با جیک جیک مستانت خانه را پر ترانه کن

21 چون مرغکان بازیگوش از شاخی به شاخی بپر

22 از این بازویم پر بزن بر این بازویم خانه کن

23 با نفست خوشبختی را به آشیانم بوزان

24 با نسیمت بهار را به سوی من روانه کن

25 اول این برف سنگین را از سرم پاک کن سپس

26 موهای آشفته ام را با انگشتانت شانه کن

27 حتی اگر نمی ترسی از تاریکی و تنهایی

28 تا بگریزی به آغوشم ترسیدن را بهانه کن

29 با عشقت پیوندی بزن روح جوانی را به من

30 هر گره از روح مرا بدل به یک جوانه کن

31 چنان شو که هم پیراهن هم تن از میان برخیزد

32 بیش از اینها بیش از اینها خود را با من یگانه کن

33 زنده کن در غزل هایم حال و هوای پیشین را

34 شوری در من برانگیزد و شعرم را عاشقانه کن

35 حسین منزوی

36 به دیدن آمده بودم دری گشوده نشد

37 صدای پای تو ز آنسوی در، شنوده نشد

38 سرت به بازوی من تکیه ای نداد و سرم

39 دمی به بالش دامان تو غنوده نشد

40 لبم به وسوسه ی بوسه دزدی آمده بود

41 ولی جواهری از گنج تو ربوده نشد

42 نشد که با تو برآرم دمی نفس به نفس

43 هوای خاطرم امروز مشک سوده نشد

44 به من که عاشق تصویرهای باغ و گلم

45 نمای ناب تماشای تو نموده نشد

46 یکی دو فصل گذشت از درو ، ولی چه کنم

47 که باز خوشه ی دلتنگیم دروده نشد

48 چه چیز تازه در این غربت است؟ کی؟ چه زمان

49 غروب جمعه ی من بی تو پوک و پوده نشد؟

50 همین نه ددیدنت امروز – روزها طی گشت

51 که هر چه خواستم از بوده و نبوده نشد

52 غم ندیدن تو شعر تازه ساخت، اگر

53 به شوق دیدن تو تازه ای سروده نشد

شعرنو قالب : اشعار پراکنده سبک : نوین
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست

شاعر شعر نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست چه کسی است ؟

شاعر شعر نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست حسین منزوی می باشد.

شعر نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست چیست ؟

قالب شعر نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست اشعار پراکنده است

سبک شعر نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست چیست ؟

سبک شعر نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست سبک نوین است

مضمون اصلی شعر نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
حسین منزوی

نازنینم رنجش از حسین منزوی اشعار پراکنده 90

اشعار پراکنده 90 ام از 142 اشعار پراکنده
بنر