مرا پیش نرانید از احمدرضا احمدی اشعار پراکنده 38

احمدرضا احمدی

آثار احمدرضا احمدی

احمدرضا احمدی

مرا پیش نرانید

1 مرا پیش نرانید

2 من در همین جا ساکن هستم

3 راضی هستم

4 دهشت از شب ندارم

5 پا را از خانه بیرون نمی گذارم

6 حدس هیچ خوشبختی ندارم

7 همه ی آنانی که بر جنازه ی تو

8 گریه می کردند

9 اکنون در این جهان نیستند

10 همه ی آنانی که به چمدان هایشان

11 در ایستگاه قطار

12 تکیه داده بودند

13 اکنون در این جهان

14 نیستند

15 ما هستیم

16 با کوله باری از درد و رویای دفن شده

17 در ما

18 در زیر درختان قدم

19 می زنیم

20 که خورشید را

21 در برگ ها مخفی کنیم

22 مرا پیش نرانید

23 من در همین جا ساکن

24 هستم

25 من بسیار گریسته ام

26 هنگام که آسمان ابری است

27 مرا نیت آن است

28 که از خانه بدون چتر بیرون باشم

29 من بسیار زیسته ام

30 اما اکنون مراد من است

31 که از این پنجره برای باری

32 جهان را آغشته به شکوفه های گیلاس بی هراس

33 بی محابا ببینم

34 به تو گفته بودیم :

35 گاهی برای ادامه ی روزهای تو

36 سکوت کردیم

37 هر جا باران بارید

38 ما در کنارت ایستاده ایم

39 و برای مرگ و تاریکی که به دنبال تو بودند

40 گلی پرتاب کردیم

41 که تو را از یاد ببرند

42 به تو گفته بودیم :

43 درختان در تنهایی می رویند

44 و در باد نابود می شوند

45 اکنون پیری ما را احاطه کرده است

46 و مرگ آماده است هر لحظه ما را تصرف کند

47 یک بار دیگر برای همیشه نامت را به ما بگو

48 بگو هنوز باران می بارد

49 و تو هنوز راه رفتن در باران را دوست داری.

50 “احمدرضا احمدی”

51 درختانی را از خواب بیرون می آورم

52 درختانی را در آگاهی کامل از روز

53 در چشمان تو گم می کنم

54 تو که

55 با همه ی فقر و سفره بی نان

56 در کنارم

57 نشسته ای

58 لبخند برلب داری

59 در چهر جهت اصلی

60 چهار گل رازقی کاشته ای

61 عطر رازقی ما را درخشان

62 مملو از قضاوتی زودگذر به شب می سپارد

63 همه چیز را دیده ایم

64 تجربه های سنگین ما

65 ما را پاداش می دهد

66 که آرام گریه کنیم

67 مردم گریز

68 نشانی خانه

69 خویش را گم کرده ایم

70 لطف بنفشه را می دانیم

71 اما دیگر بنفشه را هم نگاه نمی کنیم

72 ما نمی دانیم

73 شاید در کنار بنفشه

74 دشنه ای را به خاک سپرد باشند

75 باید گریست

76 باید خاموش و تار

77 به پایان هفته خیره شد

78 شاید باران

79 ما

80 من و تو

81 چتر را در یک روز بارانی

82 در یک مغازه که به تماشای

83 گلهای مصنوعی

84 رفته بودیم

85 گم کردیم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر