من آن درخت از نادر نادرپور اشعار پراکنده 76

نادر نادرپور

آثار نادر نادرپور

نادر نادرپور

من آن درخت زمستانی ، بر آستان بهارانم

1 من آن درخت زمستانی ، بر آستان بهارانم

2 که جز به طعنه نمی خندد ،‌ شکوفه بر تن عریانم

3 ز نوشخند سحرگاهان ،‌ خبر چگونه توانم داشت

4 منی که در شب بی پایان ، گواه گریه ی بارانم

5 شکوه سبز بهاران را ،‌ برین کرانه نخواهم دید

6 که رنگ زرد خزان دارد ، همیشه خاطر ویرانم

7 چنان ز خشم خداوندی ،‌ سرای کودکی ام لرزید

8 که خاک خفته مبدل شد ، به گاهواره ی جنبانم

9 درین دیار غریب ای دل ،‌ نشان ره ز چه کس پرسم ؟

10 که همچو برگ زمین خورده ، اسیر پنجه ی طوفانم

11 میان نیک و بد ایام ، تفاوتی نتوانم یافت

12 که روز من به شبم ماند ،‌بهار من به زمستانم

13 نه آرزوی سفر دارد ، نه اشتیاق خطر کردن ،‌

14 دلی که می تپد از وحشت ، در اندرون پریشانم

15 غلام همت خورشیدم ، که چون دریچه فرو بندد

16 نه از هراس من اندیشد ، نه از سیاهی زندانم

17 کجاست باد سحرگاهان ،‌ که در صفای پس از باران

18 کند به یاد تو ، ای ایران !‌ به بوی خاک تو مهمانم

19 (اشعار نادر نادرپور)

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر