🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
نادر نادرپور

نادر نادرپور

نادر نادرپور
نادر نادرپور

مردی که راز از نادر نادرپور اشعار پراکنده 135

اشعار پراکنده 135 ام از 143 اشعار پراکنده

مردی که راز آفرینش را

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • 45
  • 46
  • 47
  • 48
  • 49
  • 50
  • 51
  • 52
  • 53
  • 54
  • 55
  • 56
  • 57
  • 58
  • 59
  • 60
  • 61
  • 62
  • 63
  • 64
  • 65
  • 66
  • 67
  • 68
  • 69
  • 70
  • 71
  • 72
  • 73
  • 74
  • 75
  • 76
  • 77
  • 78
  • 79
  • 80
  • 81
  • 82
  • 83
  • 84
  • 85

1 مردی که راز آفرینش را

2 در تیشه ی خارا شکاف خود نهان می دید

3 مردی که داوود پیمبر را پس از مردن

4 در مرمری بیجان حیاتی جاودان بخشید

5 می گفت : ای یاران

6 تندیس ها در سنگ پنهانند

7 من ، لایه های زائد بی شکل مرمر را

8 با ضربه های تیشه ام ،‌ از گرد هر تندیس

9 بر خاک می ریزم که تا او را عیان سازم

10 آری ، من تندیسگر جانانه می کوشم

11 تا پرده از آن پیکر پنهان براندازم

12 زیرا که در چشمت خیال من

13 تندیس ها از پشت مرمر ها نمایانند

14 کنون که من الفاظ آن پیر توان را

15 در خاطر خود باز می یابم

16 پیکر تراش دیگری را نیز می بینم

17 کز آسمان با ضربه های تیشه ی جادو

18 ذرات اندام مرا بر خاک می ریزد

19 تا آن هیولای کریه استخوانی را

20 از ژرفنای من برون آرد

21 وان را بسان شاهکاری کوچک و گمنان

22 در گوشه ای از کارگاه خویش بگذارد

23 چهره پرداز هراس انگیز

24 مانند آن پیکر تراش پیر ، می گوید

25 ای آدمیزادان !‌ شما را در تن خاکی

26 دشمن به جای دوست ، پنهان است

27 من ،‌ لایه های زاید اندامتان را دور می ریزم

28 ا دشمن پنهان ، عیان گردد

29 او ، از نخستین لحظه ی هستی

30 همزاد انسان است

31 (اشعار نادر نادرپور)

32 در بامدادانی که بوی خردسالی داشت

33 وقتی که خورشید جوان از کوه می آمد

34 من ، کودکی بودم که با اندیشه ای بیدار

35 می دیدمش در روستایی خشتی و خاکی

36 وقتی که او ، کاشانه ها را نور می بخشید

37 من هم ،‌ شتابان در مسیر او

38 با مشتی از گل ، خانه ای بنیاد می کردم

39 چرکین تر و ناچیز تر از لانه ی مرغان

40 اما بسان نغمه ی آنان : پر از پاکی

41 وقتی که او گرمای ظهرش را

42 بر خانه ی طفلانه ی نوساز من می ریخت

43 تا بام و دیوار ترش را خشک گرداند

44 من پیغمبر از نیشخند او

45 ن خانه را نزد حریفان کاخ می خواندم

46 وز جایگاهی برتر از عرش خداوندی

47 خود را فزون می دیدم از معمار افلاکی

48 آنگاه با چشمی که مشتاق تماشا بود

49 آنقدر بر معماری خود خیره می ماندم

50 تا عابری با گام مستانه

51 پامال می کردمش به بیبکی

52 اندوه ویران گشتنش همواره با من بود

53 اما جوانی چون به جنگ کودکی برخاست

54 من ، بازی طفلانه ی خود را رها کردم

55 یکباره ، از آن خانه های کوچک و کوتاه

56 دل کندم و ، با خشتهای خام اندیشه

57 کاخی گران در گوشه ی ذهنم بنا کردم

58 معماری ام را ماندنی پنداشتم ، لیکن

59 در این گمان ، از فرط خود بینی ، خطا کردم

60 زیرا که آن کاخ بلند استوار من

61 چون خانه ی خردی که از خشت ورق سازند

62 با سرعت ناگفتنی از هم فرو پاشید

63 گویی که تقدیر از نخستین روز

64 با آنچه من می ساختم ، بیهوده دمشن بود

65 مروز در صبح کهنسالی

66 دیدم که زیر آسمان تیره ی مغرب

67 خشم زمین جوشید و طغیان کرد

68 طوفان بی رحمی که از دیدار اقیانوس بر می گشت

69 در راه خود : آب و درخت و روشنایی را

70 با خاک یکسان کرد

71 آهنگ دور حمله اش بر ساحل نزدیک

72 دریا و گیسوی درازش را پریشان کرد

73 تنها در آن هنگامه ، من بودم که دانستم

74 کز او مرا اندک هراسی در سرا پا نیست

75 زیرا که در اقلیم ویران وجود من

76 جایی که آبادش توانم گفت ، پیدا نیست

77 آن خانه های کوچک طفلانه در هم ریخت

78 وان کاخ پندار جوانی از میان برخاست

79 من رفته و اینده را یک سر تهی دیدم

80 نک برون را چون درون ویرانه می بینم

81 هر چند می دانم که هنگام تماشا نیست

82 با خویش می گویم که ای آواره تر از باد

83 ای آنکه از ویران شدن ، دیگر نمی ترسی

84 ای کاش ، خاک غربتت جای نشستن بود

85 (اشعار نادر نادرپور)

نادر نادرپور از شاعران بزرگ قرن 14 هجری می باشد و سبک شعری ایشان نوین است.
اثر مردی که راز آفرینش را اشعار پراکنده 135 ام از 143 اشعار پراکنده نادر نادرپور می باشد
شعرنو قالب : اشعار پراکنده سبک : نوین
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر مردی که راز آفرینش را

شاعر شعر مردی که راز آفرینش را چه کسی است ؟

شاعر شعر مردی که راز آفرینش را نادر نادرپور می باشد.

شعر مردی که راز آفرینش را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر مردی که راز آفرینش را چیست ؟

قالب شعر مردی که راز آفرینش را اشعار پراکنده است

سبک شعر مردی که راز آفرینش را چیست ؟

سبک شعر مردی که راز آفرینش را سبک نوین است

مضمون اصلی شعر مردی که راز آفرینش را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی نامشخص قرار دارد و مضمون اصلی آن نامشخص است.
نادر نادرپور

مردی که راز از نادر نادرپور اشعار پراکنده 135

اشعار پراکنده 135 ام از 143 اشعار پراکنده
بنر