-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ظرفِ عسل ! دریچه کندو !
2 آمیزشِ حیا و هیاهو !
3 دمسردِ تفته ! شادِ غم انگیز !
4 خورشیدِ کهرباییِ پاییز !
5 میدان ! سراچه ! کوی ! خیابان !
6 دریا ! کویر ! باغ ! بیابان !
7 چو رنگِ جامهای به ظاهر
8 با رنگ جامه ها متغیر
9 گاهی به رنگ سرخِ حنایی
10 گاهی به رنگ زردِ طلایی
11 زیرِ هزار طاقِ سلیمان
12 مهرابِ کفر ، مسجدِ ایمان (1)
13 بیدار خواب قابِ مورب
14 آیینه ی درشتِ محدب
15 آونگِ انتظارِ دقایق !
16 تا فصل انتشارِ شقایق
17 گردونه ی شمارش معکوس
18 تا انفجارِ قطعی فانوس
19 آهوی دشتهای تتاری !
20 ای چشم دوست ! با توام ، آری …
21 حسین منزوی
22 1 – شاعر این شعر میداند که محراب با این “ح” به شکل : محراب ، مشهورتر نوشته میشود امّا به زعم او این واژه در اصل فارسی است و از واژه ی « مهر » فارسی گرفته شده است و باید نام عبادتگاه مهر پرستان در ایران کهن بوده باشد.
23 « غزل » در مثنوی
24 دخترم ، بند دلم غمگینم
25 شیشه ی عمر غبار آگینم
26 جوجه ی گم شده در توفانم
27 شاخه ی خم شده از بارانم
28 ای جگر پاره ام ای نیمه ی من
29 میوه ی عشق سراسیمه ی من
30 گل پیوند دوغربت ، غزلم !
31 حاصل ضرب دو حسرت، غزلم !
32 ارث عصیان معماییِ من
33 امتداد خط تنهاییِ من
34 ساقه ی سرزده از نخل تنم
35 جویی از سیل خروشان که منم
36 کوکب بخت شبالوده ی من
37 غزل طبع تبالوده ی من
38 غزلم ، آینه ی اندوهم
39 بانکِ افکنده طنین در کوهم
40 پدرت خُرد و خراب و خسته
41 خسته ای بر همگان در بسته
42 خانه ی جن زده ی متروک است
43 که پُر از همهمه ی مشکوک است
44 روح ها ، خاطره ها اینجایند
45 می روند از دلم و می آیند
46 یادها خیل کفن پوشانند
47 جز من ازهر که فراموشانند
48 کدرم پنجره ی بازم نیست
49 کسلم رخصت آوازم نیست
50 در پی همقدمی همنفسی
51 ایستادم که تو از ره برسی
52 آمدی ؟ باز کن این پنجره را
53 پر از آواز کن این حنجره را…
54 حسین منزوی