ظرفِ عسل ! دریچه از حسین منزوی اشعار پراکنده 40

حسین منزوی

آثار حسین منزوی

حسین منزوی

ظرفِ عسل ! دریچه کندو !

1 ظرفِ عسل ! دریچه کندو !

2 آمیزشِ حیا و هیاهو !

3 دمسردِ تفته ! شادِ غم انگیز !

4 خورشیدِ کهرباییِ پاییز !

5 میدان ! سراچه ! کوی ! خیابان !

6 دریا ! کویر ! باغ ! بیابان !

7 چو رنگِ جامهای به ظاهر

8 با رنگ جامه ها متغیر

9 گاهی به رنگ سرخِ حنایی

10 گاهی به رنگ زردِ طلایی

11 زیرِ هزار طاقِ سلیمان

12 مهرابِ کفر ، مسجدِ ایمان  (1)

13 بیدار خواب قابِ مورب

14 آیینه ی درشتِ محدب

15 آونگِ انتظارِ دقایق !

16 تا فصل انتشارِ شقایق

17 گردونه ی شمارش معکوس

18 تا انفجارِ قطعی فانوس

19 آهوی دشتهای تتاری !

20 ای چشم دوست ! با توام ، آری …

21 حسین منزوی

22 1 – شاعر این شعر میداند که محراب با این “ح” به شکل : محراب ، مشهورتر نوشته میشود امّا به زعم او این واژه در اصل فارسی است و از واژه ی « مهر » فارسی گرفته شده است و باید نام عبادتگاه مهر پرستان در ایران کهن بوده باشد.

23 « غزل » در مثنوی

24 دخترم ، بند دلم غمگینم

25 شیشه ی عمر غبار آگینم

26 جوجه ی گم شده در توفانم

27 شاخه ی خم شده از بارانم

28 ای جگر پاره ام ای نیمه ی من

29 میوه ی عشق سراسیمه ی من

30 گل پیوند دوغربت ، غزلم !

31 حاصل ضرب دو حسرت، غزلم !

32 ارث عصیان معماییِ من

33 امتداد خط تنهاییِ من

34 ساقه ی سرزده از نخل تنم

35 جویی از سیل خروشان که منم

36 کوکب بخت شبالوده ی من

37 غزل طبع تبالوده ی من

38 غزلم ، آینه ی اندوهم

39 بانکِ افکنده طنین در کوهم

40 پدرت خُرد و خراب و خسته

41 خسته ای بر همگان در بسته

42 خانه ی جن زده ی متروک است

43 که پُر از همهمه ی مشکوک است

44 روح ها ، خاطره ها اینجایند

45 می روند از دلم و می آیند

46 یادها خیل کفن پوشانند

47 جز من ازهر که فراموشانند

48 کدرم پنجره ی بازم نیست

49 کسلم رخصت آوازم نیست

50 در پی همقدمی همنفسی

51 ایستادم که تو از ره برسی

52 آمدی ؟ باز کن این پنجره را

53 پر از آواز کن این حنجره را…

54 حسین منزوی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر