-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در چشم های شعله ورت کینه ای نبود
2 بی صیقل نگاه تو آیینه ای نبود
3 پُر بودی از سرود و نوشتن بهانه بود
4 هر نامه ی تو یک غزل عاشقانه بود
5 آموزگار اول من چشم های توست
6 ای درس عشق را به من آموخته دُرُست !
7 چشم تو یاد داد به من شبچراغ را
8 در تو به توی حیرت و حسرت ، سراغ را
9 آن دل نبود : آن که تو در سینه داشتی
10 « آیینه ای برابر آیینه » داشتی (1)
11 در بین اشک و چشم تو رازی نهفته بود
12 رازی که چشمه سار به خورشید گفته بود
13 هم در غروبِ همهمه ، هم صبحِ زمزمه
14 تکرار می شد از دهنت نام گل همه
15 گویی صدای تو به فلق نیز می رسید
16 می گفتی : آفتاب ، و جهان شعله می کشید
17 اکنون کجایی ای همگان بی تو تنگدل
18 ای بی تو عکس ماه در آیینه ها کسل
19 تنهاست عشق بی تو و سر بر نمی کند
20 او خویش را بدون تو باور نمی کند
21 ماییم و این قبیله ی غمگین بدون تو
22 بی بهره از تسلی و تسکین بدون تو
23 ای ناخدا که بی تو به گرداب رانده ایم
24 « با بیم موج در شب تاریک » مانده ایم (2)
25 ای یاد روشن تو پس از تو چراغِ ما
26 با یادِ خود بگوی که گیرد سراغِ ما .
27 حسین منزوی
28 1 – آیینه ای برابر آیینه ات می گذارم
29 تا از تو ابدیتی بسازم .
30 احمد شاملو
31 2 – شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل
32 کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها
33 ظرفِ عسل ! دریچه کندو !
34 آمیزشِ حیا و هیاهو !
35 دمسردِ تفته ! شادِ غم انگیز !
36 خورشیدِ کهرباییِ پاییز !
37 میدان ! سراچه ! کوی ! خیابان !
38 دریا ! کویر ! باغ ! بیابان !
39 چو رنگِ جامهای به ظاهر
40 با رنگ جامه ها متغیر
41 گاهی به رنگ سرخِ حنایی
42 گاهی به رنگ زردِ طلایی
43 زیرِ هزار طاقِ سلیمان
44 مهرابِ کفر ، مسجدِ ایمان (1)
45 بیدار خواب قابِ مورب
46 آیینه ی درشتِ محدب
47 آونگِ انتظارِ دقایق !
48 تا فصل انتشارِ شقایق
49 گردونه ی شمارش معکوس
50 تا انفجارِ قطعی فانوس
51 آهوی دشتهای تتاری !
52 ای چشم دوست ! با توام ، آری …
53 حسین منزوی
54 1 – شاعر این شعر میداند که محراب با این “ح” به شکل : محراب ، مشهورتر نوشته میشود امّا به زعم او این واژه در اصل فارسی است و از واژه ی « مهر » فارسی گرفته شده است و باید نام عبادتگاه مهر پرستان در ایران کهن بوده باشد.
55 « غزل » در مثنوی
56 دخترم ، بند دلم غمگینم
57 شیشه ی عمر غبار آگینم
58 جوجه ی گم شده در توفانم
59 شاخه ی خم شده از بارانم
60 ای جگر پاره ام ای نیمه ی من
61 میوه ی عشق سراسیمه ی من
62 گل پیوند دوغربت ، غزلم !
63 حاصل ضرب دو حسرت، غزلم !
64 ارث عصیان معماییِ من
65 امتداد خط تنهاییِ من
66 ساقه ی سرزده از نخل تنم
67 جویی از سیل خروشان که منم
68 کوکب بخت شبالوده ی من
69 غزل طبع تبالوده ی من
70 غزلم ، آینه ی اندوهم
71 بانکِ افکنده طنین در کوهم
72 پدرت خُرد و خراب و خسته
73 خسته ای بر همگان در بسته
74 خانه ی جن زده ی متروک است
75 که پُر از همهمه ی مشکوک است
76 روح ها ، خاطره ها اینجایند
77 می روند از دلم و می آیند
78 یادها خیل کفن پوشانند
79 جز من ازهر که فراموشانند
80 کدرم پنجره ی بازم نیست
81 کسلم رخصت آوازم نیست
82 در پی همقدمی همنفسی
83 ایستادم که تو از ره برسی
84 آمدی ؟ باز کن این پنجره را
85 پر از آواز کن این حنجره را…
86 حسین منزوی