🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
نادر نادرپور

نادر نادرپور

نادر نادرپور
نادر نادرپور

جوی بزرگ از نادر نادرپور اشعار پراکنده 140

اشعار پراکنده 140 ام از 143 اشعار پراکنده

جوی بزرگ دهکده ی زادگاه من

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • 45
  • 46
  • 47
  • 48
  • 49
  • 50
  • 51
  • 52
  • 53
  • 54
  • 55
  • 56
  • 57
  • 58
  • 59
  • 60
  • 61
  • 62
  • 63
  • 64
  • 65
  • 66
  • 67
  • 68
  • 69
  • 70
  • 71
  • 72
  • 73
  • 74
  • 75
  • 76
  • 77
  • 78
  • 79
  • 80
  • 81
  • 82
  • 83
  • 84
  • 85
  • 86
  • 87
  • 88
  • 89
  • 90
  • 91
  • 92
  • 93
  • 94
  • 95
  • 96
  • 97
  • 98
  • 99
  • 100
  • 101
  • 102
  • 103
  • 104
  • 105
  • 106
  • 107
  • 108
  • 109
  • 110
  • 111
  • 112
  • 113
  • 114
  • 115
  • 116
  • 117
  • 118
  • 119
  • 120
  • 121
  • 122
  • 123
  • 124
  • 125
  • 126
  • 127
  • 128
  • 129
  • 130
  • 131
  • 132
  • 133
  • 134
  • 135
  • 136
  • 137
  • 138
  • 139
  • 140
  • 141
  • 142
  • 143
  • 144
  • 145
  • 146
  • 147
  • 148
  • 149
  • 150
  • 151
  • 152
  • 153
  • 154
  • 155
  • 156
  • 157
  • 158
  • 159
  • 160
  • 161
  • 162
  • 163
  • 164
  • 165
  • 166
  • 167
  • 168
  • 169
  • 170
  • 171
  • 172
  • 173
  • 174
  • 175
  • 176
  • 177
  • 178
  • 179
  • 180
  • 181
  • 182
  • 183
  • 184
  • 185
  • 186
  • 187
  • 188
  • 189
  • 190
  • 191
  • 192
  • 193

1 جوی بزرگ دهکده ی زادگاه من

2 کز کوچه های خاکی و خاموش می گذشت

3 آبی به روشنایی باران داشت

4 وز لابلای توده ی انبوه خار و سنگ

5 خندان و نغمه خوان

6 سیری بسان باد بهاران داشت

7 در عمق آفتابی او : رنگ ریگ ها

8 با طیف های نیلی و نارنجی و کبود

9 نقشی به دلربایی فرش آفریده بود

10 جوی بزرگ دهکده ی زادگاه من

11 در نور نقره فام سحرگهان

12 عکس کبوتران مهاجر را

13 از پشت شاخ و برگ سپیداران

14 بر سطح موجدار درخشانش

15 مانند طرح پارچه جان می داد

16 در روزهای تیره ی بی باران

17 تصویر گیسوان دست حنا بسته ی چنار

18 یا : عکس دام شیشه ای عنکبوت را

19 با قطره های شبنم شفاف صبحدم

20 بر بال های زبر و درخشنده ی مگس

21 در لابلای سبزی انبوه شاخسار

22 بر لوح پاک خویش نشان می داد

23 وان جاری زلال در آغوش تنگ او

24 همواره از دو سو

25 با پونه های وحشی و با ریشه های پیر

26 آمیزی مدام و ملایم داشت

27 در حفره های خاک فرو می رفت

28 در لایه های سنگ نهان می شد

29 وانگه دوباره سوی زمین های دوردست

30 آرام و بی شتاب روان می شد

31 جوی بزرگ دهکده ی زادگاه من

32 پنداشتی که جوی زمان بود

33 کز لابلای خاطره های عزیز عمر

34 با رنگ های نیلی و نارنجی و کبود

35 سنگین تر و غلیظ تر از جوی انگبین

36 در گلشن بهشت

37 راهی به سوی وادی اینده می گشود

38 کنون همان زلال که آب است یا زمان

39 در جوی های محکم سیمانی

40 از سرزمین غربت ما : سالخوردگان

41 چون برق می گریزد و چون باد می رود

42 زیرا که راه او

43 از لابلای توده ی سنگ و گیاه نیست

44 میلش به هیچ خاطره در طول راه نیست

45 او ،‌ پشت هیچ ریشه توقف نمی کند

46 یا پیش هیچ پونه نمی ماند

47 وز هیچ برگ مرده نمی ترسد

48 اینجا : زمان و خاطره بیگانه از همند

49 وز یکدگر بسان شب و روز می رمند

50 آری، درین دیار

51 در غربتی به وسعت اندوه و انتظار

52 ما ،‌ با زمان به سوی فنا کوچ می کنیم

53 بی هیچ اشتیاق

54 بی هیچ یادگار

55 (اشعار نادر نادرپور)

56 تبعیدگاه من

57 شهریست بر کرانه ی دریای باختر

58 با کاج های کهنه و با کاخ های نو

59 کز قامت خیالی غولان رساترند

60 این شهر در نگاه حریص زمینیان

61 جای فرشته هاست

62 اما جهنمی است به زیبایی بهشت

63 کز ابتدای خلقت موهوم کائنات

64 ابلیس را به خلوت خود راه داده است

65 وین آدمی وشان که در آن خانه کرده اند

66 غافل ز سرنوشت نیکان خویشتن

67 در آرزوی میوه ی ممنوع دیگرند

68 امروز شامگاه

69 خورشید پیر در تب سوزنده ی جنون

70 از قله ی عظیم ترین آسمان خراش

71 خود را به روی صخره ی دریا فکند و کشت

72 اما هنوز ، پنجره های بلند شهر

73 مرگ سیاه او را باور نمی کنند

74 گویی که همچنان

75 در انتظار معجزه از سوی خاورند

76 بعد از هلاک او

77 در آسمان این شب غربت : ستاره نیست

78 زیرا ستاره ها همه در دود گرم ابر

79 گم گشته اند و برق لطیف نگاهشان

80 در قطره های کوچک باران نهفته است

81 وین قطره ها به پاکی چشم کبوترند

82 من در شبی برهنه تر از مرمر سیاه

83 بر فرش برگ های خزان راه ی روم

84 اما نگاه من به عبور پرنده هاست

85 وین اشک بی دریغ که از طاق آسمان

86 در دیدگان خیره ی من چکه می کند

87 مانند شیشه ایست که از ماورای آن

88 سنگ و گیاه و جانور و آدمی : ترند

89 من ، از نسیم سرد خزان ، بوی خاک را

90 همچون شراب تلخ

91 هر دم به یاد خانه ی ویران مادری

92 می نوشم و گریستن آغاز می کنم

93 وین بار چشم من

94 از پشت اشک خویش نه از پشت اشک ابر

95 می بیند آشکار که در هر دو سوی راه

96 تصویرهای رنگی صد ها چراغ شهر

97 بر آب های رکد باران : شناورند

98 من در میان همهمه ی شاخه های خیس

99 از کوچه های خالی این شهر پر درخت

100 راهی به سوی خانه ی خود باز می کنم

101 وز بانگ پای رهگذری ناشناخته

102 آشفته می شوم

103 زیرا کسی که در دل شب ، همره من است

104 با من یگانه نیست

105 هر چند گام های من و او : برابرند

106 ناگاه ،‌ بر فراز درختان دوردست

107 دود غلیظ ابر

108 از حمله های باد ، پرکنده می شود

109 شب نیز ناگهان

110 سیمای ماه عشوه گر بی نقاب را

111 با چهره ی مهاجم دزدی نقابدار

112 رندانه در مقابل من جای می دهد

113 من ، خیره بر طپانچه ی این مرد راهزن

114 پی می برم که در دل شهر فرشتگان

115 اهریمن و اهورا با هم برابرند

116 (اشعار نادر نادرپور)

117 آن قهوه های تلخ دهن سوز

118 وان حلقه های دود پریشان

119 بر پیشخوان کافه ی میعاد

120 در شهر دوردست جوانی

121 آن قلب کودکانه ی ساعت

122 بر سینه ی برهنه ی دیوار

123 وان ساعت تپنده ی پنهان

124 درماورای پیرهن من

125 هر یک ز شوق لحظه ی دیدار

126 در اوج اضطراب نهانی

127 آن بوسه ی درشت نخستین

128 بر سرخی عطش زده ی لب

129 با خنده ای به گسترش موج

130 بر چهره ای به روشنی آب

131 در لحظه ای که افتد و دانی

132 آن بانگ گام های هماهنگ

133 در کوچه های خاکی و خاموش

134 وان گفتگوی زنجره با ماه

135 از لابلای برگ درختان

136 در جمله ای دراز و نفس گیر

137 با لکنت شدید زبانی

138 آن یادهای دور کهنسال

139 آن پاره عکس های قدیمی

140 همراه بادهای حوادث

141 سوی دیار گمشده رفتند

142 سوی کرانه ای که از آنجا

143 هرگز نه هیچ گونه خبر هست

144 هرگز نه هیچ گونه نشانی

145 کنون درین خیال شگفتم

146 کز انهدام جیوه ی هستی آیینه ی زلال ضمیرم

147 خالی ز نقش خاطره گردد

148 چون آسمان نیلی مغرب

149 از آفتاب زرد خزانی

150 آنگاه من در آن شب نسیان

151 نوزاد سالخورده قرنم

152 کز بخت بد به خاطر من نیست

153 جز یاد دلخراش تولد

154 با گریه ای به دشت فریاد

155 در بستر سکوت جهانی

156 (اشعار نادر نادرپور)

157 در پس شیشه ی باران زده ی خاطره های من

158 حلقه ی آتش سوزانی است

159 که شبی کودک همسایه

160 در جلوخان سرای من

161 زیر آن کهنه چنار افروخت

162 او که از روز بیابان به شب دهکده بر می گشت

163 عقربی را که به بازیچه شباهت داشت

164 لحظه ای چند ، در آن حلقه ی نورانی

165 رقص دشوار هلاک آموخت

166 رقص ، در همهمه ی شعله ی تلود یافت

167 عقرب از واهمه ی مردن بی هنگام

168 آن قدر بی خبر از خویش میان عطش و آتش

169 رفت و باز آمد و لغزید و فرو افتاد

170 که توانایی خود را همه از کف داد

171 وز سر خشم و پریشانی

172 دم انباشته از زهر زلالش را

173 بر وجود عبث خویش فرود آورد

174 وز جهان ، چشم طمع بردوخت

175 لاشه اش نیز در آن دایره ی سرخ درخشان سوخت

176 آه ، ای عقربک ساعت

177 که تو را بی خبر از کار جهان هر روز در پس شیشه ی شفاف قفس مانند

178 در دل حلقه ی جادویی اعداد توانم دید

179 هر چه سر بر در و دیوار زمان کوبی

180 راه ازین دایره ی تنگ به بیرون نتوانی برد

181 بهتر آن است که از وحشت بیداری

182 دم انباشته از زهر ملالت را

183 ناگهان بر تنه ی خویش فرود آری

184 تا تو را خواب خدایانه فراگیرد

185 وندر آن خفتن مستی بخش

186 نیمروزان را چون نیمشبان بینی

187 وانچه را لحظه شمارند ، تو نشماری

188 آه ، ای عقرب جانباخته در دایره ی آتش

189 آه ، ای عقربک ساعت دیواری

190 کاش راه ابدیت را

191 که کلافی است سر اندر گم

192 روز و شب ،‌ بیهوده نسپاری

193 (اشعار نادر نادرپور)

نادر نادرپور از شاعران بزرگ قرن 14 هجری می باشد و سبک شعری ایشان نوین است.
اثر جوی بزرگ دهکده ی زادگاه من اشعار پراکنده 140 ام از 143 اشعار پراکنده نادر نادرپور می باشد
شعرنو قالب : اشعار پراکنده سبک : نوین
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر جوی بزرگ دهکده ی زادگاه من

شاعر شعر جوی بزرگ دهکده ی زادگاه من چه کسی است ؟

شاعر شعر جوی بزرگ دهکده ی زادگاه من نادر نادرپور می باشد.

شعر جوی بزرگ دهکده ی زادگاه من در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر جوی بزرگ دهکده ی زادگاه من چیست ؟

قالب شعر جوی بزرگ دهکده ی زادگاه من اشعار پراکنده است

سبک شعر جوی بزرگ دهکده ی زادگاه من چیست ؟

سبک شعر جوی بزرگ دهکده ی زادگاه من سبک نوین است

مضمون اصلی شعر جوی بزرگ دهکده ی زادگاه من چیست؟

این شعر در دسته‌بندی نامشخص قرار دارد و مضمون اصلی آن نامشخص است.
نادر نادرپور

جوی بزرگ از نادر نادرپور اشعار پراکنده 140

اشعار پراکنده 140 ام از 143 اشعار پراکنده
بنر