-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تو آن پرنده ی رنگین آسمان بودی
2 که از دیار غریب آمدی به لانه ی من
3 چو موج باد که در پرده ی حریر افتد
4 طنین بال تو پیچید در ترانه ی من
5 پرت ز نور گریزان صبح ،گلگون بود
6 تنت حرارت خورشید و بوی باران داشت
7 نسیم بال تو عطر گل ارمغانم کرد
8 که ره چو باد به گنجینه ی بهاران داشت
9 چو از تو مژده ی دیدار آفتاب شنید
10 دلم تپید و به خود وعده ی رهایی داد
11 چراغی از پس نیزار آسمان تابید
12 که آشیان مرا رنگ روشنایی داد
13 ترا شناختم ای مرغ بیشه های غریب
14 ولی چه سود ، که چون پرتوی گذر کردی
15 چه شد که دیر درین اشیان نپاییدی
16 چه شد که زود ازین آسمان سفر کردی
17 به گاه رفتنت ، ای میهمان بی غم من
18 خموش ماندم و منقار زیر پر بودم
19 چو تاج کاج ، طلایی شد از طلایه ی صبح
20 پناه سوی درختان دورتر بردم
21 غم گریز تو نازم ، که همچو شعله ی پاک
22 مرا در آتش سوزنده ، زیستن آموخت
23 ملال دوریت ای پر کشیده از دل من
24 به من طریقه ی تنها گریستن آموخت