خلاصه بهارى از شمس لنگرودی اشعار پراکنده 21

شمس لنگرودی

آثار شمس لنگرودی

شمس لنگرودی

خلاصه بهارى ديگر

1 خلاصه بهارى ديگر

2 بى حضور تو

3 از راه مى‏رسد، …

4 و آن‏چه كه زيبا نيست زندگى نيست

5 روزگار است،

6 گُل نيلوفر مردابه اين جهانيم

7 و به نيلوفر بودن خود شادمانيم،

8 سقفى دارد شادكامى

9 كف ناكامى ناپديد است.

10 هر رودخانه‏اى به درياچه خود فرو مى‏ريزد

11 به حسرت زنده رود زنده نمى‏شود رود

12 نمى‏شود آب را تا كرد و به رودخانه ديگرى ريخت

13 به رود بودن خود شادمان مى‏توان بود.

14 بهار، بهار است، و بر سرِ سبز كردن شاخه‏ها نيست

15 برف، برف است، هواى شكستن شاخه‏هاى درخت را ندارد

16 برگ را، به تمنا، نمى‏شود از ريزش باز داشت

17 با فصل‏هاى سال همسفر شو،

18 سقفى دارد بهار

19 كف يخبندان‏ها ناپديد است.

20 دستى براى نوازش و

21 زانوئى براى رسيدن اگر مانده است

22 با خود مهربان باش،

23 اگرچه تو نيز دروغى مى‏گوئى گاهى مثل من

24 دروغت را چون قندى در دهان گسم آب مى‏كنم

25 با خود مهربان باش.

26 نبودم اگر نبودى،

27 دروغ تو را

28 خار تشنه كاكتوسى مى‏بينم

29 كه پرندگان مهيبت را دور مى‏كند

30 به پرنده كوچك پناه مى‏دهد،

31 سقف دارد راستى

32 كف ناراستى ناپديد است،

33 اى ماه شقه شقه صبور باش!

34 چه‏ها كه نديده‏ئى

35 چه‏ها كه نخواهى شنيد

36 ما التيام زخم‏هاى تو را بر سينه مجروحت باز مى‏شناسيم

37 ماه لكه لكه!

38 مثل حبابى بر دريا بدرخش و

39 با آسمان خالى خود شادمان باش،

40 جشنواره آب است زندگى

41 چراغانى رودها كه به درياها مى‏رسند

42 زخم خورده بادها، زورق‏ها، صخره‏ها

43 سقفى دارد روشنى

44 كرانه تاريكى ناپديد است.

45 انديشه مكن كه بهار است و تو نرگس و سوسن نيستى

46 به حسرت زنده رود زنده نمى‏شود رود،

47 خاكت را زير و رو كن

48 ريشه و آبى مباد كه نمانده باشد،

49 سقفى دارد زندگى

50 كف نيستى ناپديد است،

51 به رنگ و بوى تو خود شادمان مى‏توان بود،

52 گُل نيلوفر مردابه اين جهانيم

53 و به نيلوفر بودن خود شادمانيم.

54 بر دکه روزنامه فروشی

55 باران

56 به شکل الفبا می بارد

57 دوست دارم

58 چند حرف و شاخه گلی در منقارم بگیرم

59 و منتظرت بمانم

60 باران عصر

61 موزون و مقفا

62 می بارد

63 می بارد

64 می بارد

65 و تو

66 دیر کرده ای

67 گل ها

68 مثل پرندگان به دام افتاده در کف من می لرزند

69 تو نخواهی آمد

70 و شعر

71 داستان پرنده یی ست

72 که پرواز را دوست دارد و

73 بالی ندارد.

74 شمس لنگرودی

75 می خواستم ترانه ای باشم

76 كه بچه های دبستانی از بر كنند

77 دريا كه می شنود

78 توفانش را پشتش پنهان كند

79 و برگ های علف

80 نت های به هم خوردن شان را

81 از روی صدای من بنويسند.

82 مي خواستم ترانه یی باشم

83 كه چشمه زمزمه ام كند

84 آبشار

85 با سنج و دهل بخواند.

86 اما ترانه یی غمگينم

87 و دريا ، غروب

88 بچه هايش را جمع می كند كه صدايم را نشنوند.

89 نت هايم را تمام نكرده

90 چرا

91 رهايم كردی ؟

92 شمس لنگرودی

93 ازکتاب پنجاه و سه ترانه عاشقانه

94 حکایتِ بارانِ بی امان است

95 این گونه که من

96 دوستت می‌دارم …

97 شوریده وار و پریشان باریدن

98 بر خزه ها و خیزاب‌ها

99 به بی‌راهه و راه‌ها تاختن

100 بی‌تاب٬ بی‌قرار

101 دریایی جستن

102 و به سنگچین باغ بسته دری سر نهادن

103 و تو را به یاد آوردن

104 حکایت بارانی بی‌قرار است

105 این گونه که من دوستت می‌دارم …

106 شمس لنگرودی

107 گلایل را دوست دارم

108 به خاطر قلبش،

109 که از پس برگ‌های لطیفش پیداست

110 دل آدمی پیدا نیست

111 و سر انگشتانت را سیاه می‌کند

112 چون گردو

113 اگر بگشایی و ببینی

114 دل‌تنگی

115 خوشه‌ی انگور سیاه است

116 لگد کوبش کن!

117 لگد کوبش کن!

118 بگذار سربسته بماند

119 مستت می‌کند این اندوه …!

120 مثل هوا در کنار توام

121 نه جای کسی را تنگ می کنم

122 نه کسی مرا می بیند

123 نه صدایم را می شنود

124 دوری مکن

125 تو نخواهی بود

126 من اگر نباشم.

127 این شعرها که بوی سکوت می دهند

128 از غیبت لب های توست

129 کلمات

130 مثل زنجره های خشکیده ی تابستانی

131 از معنا خالی شدند

132 و در انتظار مورچه هایند

133 توشه بار زمستانی شان را

134 در حفره ی تاریک خالی کنند-

135 اندوهی که سرازیر می شود

136 در سینه ی خاموش من.

137 چرا ننویسم زیباست زندگی

138 وقتی دو کرکس را در عشق بازی شان دیده ام

139 چرا ننویسم زیبا نیست زندگی

140 وقتی تفنگ شکارچی

141 به صورتشان خیره بود.

142 آن قدر به تو نزدیک بودم

143 که تو را ندیدم

144 در تاریکی خود، به تو لبخند می زنم

145 شکرانۀ روزهایی

146 که کنار تو

147 راه رفته ام

148 دیدار تو کشتزار نور است

149 آهویى بىیقرار

150 که از لب تشنه‌‏اش

151 آفتاب سحر فرو مى‌ریزد،

152 دیدارت سکوت است

153 آبشار پرندگانى که راه سپیده را مى‏‌جویند،

154 لیوانى عسل

155 در کف ناخدایى خسته که بوى نهنگ مى‏‌دهد،

156 چایى دم کشیده

157 درست لحظه‏‌یى که از تمام دغدغه‌ها فارغ می‌‏شود

158 دیدار تو کشتزار نور است

159 با بزهایى از بلور

160 که به سوى صخره چرا می‌کنند

161 بى آن که بدانند مى‏‌شکنند

162 و غبار بلور

163 در روحم فرو مى‌پاشند

164 تو مثل منی برف

165 راه می‌روی و آب می‌شوی.

166 تو مثل منی برف

167 آتش را روشن می‌کنی

168 تا در هرمش بمیری

169 یاس‌های تابستانی ادای تو را در می‌آورند

170 پروانه‌ها که تو را ندیدند

171 عاشق او می‌شوند

172 نکند سرنوشت مرا جائی دیده‌ئی برف.

173 کاش می‌توانستی تابستان‌ها بباری

174 تا با تن‌پوشی از برف

175 برابر خورشید عشوه‌ها می‌کردیم.

176 به شادی مردم اعتماد مکن برف

177 تا می‌باری نعمتی

178 چون بنشینی به لعنت‌شان دچاری.

179 در سایه‌ی هر کلاهی

180 کبوتر جادوگری است

181 و زیر بغ بغوی هر کبوتر آرام

182 رودخانه‌یی

183 سربازان فراری را به جبهه‌ی جنگ می‌برد.

184 سربازان ترانه‌ی میهنی می‌خوانند

185 شلیک می‌کنند

186 می‌میرند.

187 زنده‌باشی کبوتر آرام ما

188 زنده باشی

189 همه‌مان را

190 زنده زنده

191 تحویل پاسگاه پلیس داده‌ئی.

192 باد می وزید

193 که تو پر کشیدی

194 شاد بودید

195 هم تو

196 هم شکارچی گنگی

197 که از سر اتفاق

198 در سایه ی شاخه ها می گذشت

199 باران صبح

200 نم نم

201 می بارد

202 و تو را به یاد می آورد

203 که نم نم باریدی

204 و ویران کردی

205 خانه کهنه را

206 سر می روم از خویش

207 از گوشه گوشه فرو می ریزم

208 و عطر تو

209 رسوایم می کند

210 ﺍﺯ ﭘﻴﺸﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﻣﯽ ﮔﺮﺩﻡ

211 ﺣﺲ ﮔﺎﻭ ﻧﺮﯼ ﺯﺧﻤﯽ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ

212 ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﻴﺪﺍﻥ

213 ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﺮﺗﻊ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﺩﻭﺩ

214 ﺑﺎ ﻧﻴﺰﻩ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺻﻌﯽ ﺩﺭ ﭘﺸﺘﻢ

215 با خالکوب ستاره ها

216 بر تاریکی دست ها

217 عابران به سوی تو بال می زنند

218 می آیند

219 تا در حیاط خانه تو

220 گل های پژمرده خود را بکارند

221 و تو از راهی می رسی

222 که پریشانی دور می شود…

223 تو اینهمه نزدیک بودی و اینهمه دور به نظر می رسیدی!

224 پس پلک هایمان بودی، و دیده نمی شدی!

225 درهایت را باز کن

226 ما ایستاده ایم

227 خیابان های تو ما را پیش می برد

228 ما می آئیم

229 تا جای واژه نارنج نارنج

230 و جای هوا هوا بنشانیم

231 و در شعری زنده شناور باشیم…

232 تو نخستین حرفی

233 که نخستین برگ های بهاری به زبان می آرند

234 نخستین نانی

235 که پس از جنگی شوم

236 از تنور دهکده ای خارج می شود

237 نخستین نامی

238 که بر بچه زندگی می گذاریم…

239 در هایت را باز کن

240 ما می آئیم

241 با عکس جوانی تو

242 در جیب پاره مان

243 و هر چه که نزدیک تر می شویم

244 تو جوان تر و زیباتر می شوی

245 درهایت را باز کن

246 هر چه نشانه است در کف مان

247 خانه توست

248 ای آزادی

249 می خواستم ترانه یی باشم

250 که بچه های دبستانی از بر کنند

251 دریا که می شنود

252 توفان اش را پشت اش پنهان کن

253 و برگ های علف

254 نت های به هم خوردن شان را

255 از روی صدای من بنویسند

256 می خواستم ترانه یی باشم

257 که چشمه زمزمه ام کند

258 آبشار

259 با سنج و دهل بخواند

260 اما ترانه ی غمگینم

261 و دریا ، غروب

262 بچه هایش را جمع می کند که صدایم را نشنوند

263 نت هایم را تمام نکرده

264 چرا

265 رهایم کردی

266 آیا برای گرم کردن بازارشان

267 به آتش‌تان کشیدند؟

268 حتا باد ایستاده بود و نگاه می‌کرد که شعله فرو بنشیند

269 حتا شاخه‌ها

270 از سوزاندن خود

271 تن زدند

272 کودکان اول ابتدایی

273 از هفت سالگی به عقب برگشتند

274 تا اعداد و حروفِ دروغ را نخوانند.

275 و به هنگامی که از مراسم‌تان بازگشتیم

276 دست نوشته‌های مجسمه‌ها بر کاغذ

277 بر پایه‌ی شکسته‌ی مرمری می‌لرزید

278 آنان

279 شرمناکِ سنگ بودن‌شان

280 سر به بیابان‌ها، رفته بودند

281 تنهایی ها عمیق اند

282 عمیق

283 مثل صورت مردگان

284 حلزون ها چقدر تنهایند

285 به جز آشیانه ی خود همراهی ندارند

286 تنهایی ها عمیق اند، آشیانه ی کوچکم!

287 و تو در خاموشی هایم می درخشی

288 در آتش و روشنی می درخشی

289 و من آن قدر دوستت دارم

290 که فراموش می کنم

291 زندگی

292 با بلعیدن زندگان است تنها که ادامه دارد

293 پس این فرشتگان به چه کاری مشغولند

294 که مثل پرندگان راست راست می‌چرخند در هوا

295 سر ماه

296 حقوق‌شان را می‌گیرند

297 پس این فرشتگان به چه کاری مشغولند

298 که مرگ تو را ندیدند.

299 کاش پر وبال‌شان در آتش آفتاب تیر بسوزد

300 ما با ذغال‌شان

301 شعار خیابانی بنویسیم

302 پس این فرشتگان پیر شده

303 جز جاسوسی ما

304 به چه کار بد دیگری مشغولند

305 که فریاد ما به گوش کسی نمی‌رسد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر