-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 «بعد از مرگ با خدا حرف خواهم زد
2 برای اینکه بی دلیل کشته شده ام!»
3 اگر نبودم
4 مرا در چیزهایی پیدا کنید
5 که دوستشان داشتم
6 در ماه، در شکل انار
7 اگر ناگهان مردم
8 به مرگ شک کنید
9 به من
10 و به مأمور مالیات.
11 “زنده یاد غلامرضا بروسان”
12 از کتاب: در آبها دری باز شد / نشر مروارید / چاپ اول، پاییز 1392 / صفحه 36
13 بعد از تو ما مثل بنفشه ها زندگی کردیم
14 ناچار بودیم
15 به درخت ها فکر کنیم
16 و زندگی کنار پنجره بود
17 کنار آستین کتم
18 زندگی در یک قدمی بود
19 به خاطر تو خشمم را در بهار پنهان کردم
20 دستم را به نرده ها گرفتم
21 و از هیاهو دست کشیدم
22 زانو زدم
23 و سرم را چون دهان عطری باز کردم.
24 “غلامرضا بروسان”
25 از کتاب: در آبها دری باز شد / نشر مروارید / چاپ اول، پاییز 1392 / صفحه 25
26 به زندگی دست می کشم
27 به دکمه ها، به لباس ها
28 و تو را در تاریکی جستجو می کنم
29 یکی یکی رویاهایم را به خاطر می آورم
30 احساس می کنم با زندگی کنار آمده ام
31 به خاطر تو می خواهم در سرمای زیادی بایستم
32 سرم را از هر کجای مرگ که باشد
33 بیرون می آورم
34 و به تو خیره می شوم
35 “زنده یاد غلامرضا بروسان”
36 تو نمی میری
37 چون پرچمی که سربازان بسیاری در آن شلیک کرده باشند
38 هر شب به هنگام باد
39 ماه را از خود عبور می دهی
40 در تو سر گوزنی را دیدم
41 که هنوز شاخ هایش به سمت کوهستان کج بود
42 چشمه ای که پرندگان زیاد را شیر می داد.
43 (اشعار غلامرضا بروسان)
44 در به دری در من بود
45 نه در قطاری که می رفت و می آمد.
46 “غلامرضا بروسان”
47 دستم را زیر سرم می گذارم
48 و به خواب می روم
49 من و دستم هر شب خواب تو را می بینیم
50 عزیزم
51 ما حتما عاشق همیم
52 که این همه از هم دوریم.
53 (اشعار غلامرضا بروسان)
54 از کتاب: در آب ها دری باز شد
55 …
56 من فرق کرده ام
57 باید باشی و ببینی
58 اختلاف سر و دستم را
59 دعوای پیشانی مرا با مشت
60 باید باشی و ببینی
61 هر دکمه ای که می افتد
62 سوزنی به فکر پیراهنم فرو می رود.
63 با این آتشی که به پا کرده ام
64 از میان من ای کاش ای کاش
65 رود خانه ای می گذشت.
66 “غلامرضا بروسان”