نادر نادرپور

نادر نادرپور

نادر نادرپور
نادر نادرپور

افسوس ! ای از نادر نادرپور اشعار پراکنده 39

اشعار پراکنده 39 ام از 143 اشعار پراکنده

افسوس ! ای که بار سفر بستی

1 افسوس ! ای که بار سفر بستی

2 کی می توانم از تو خبر گیرم ؟

3 گفتی به من که باز نخواهی گشت

4 اما چگونه دل ز تو برگیرم ؟

5 دیگر مرا امید نشاطی نیست

6 زین لحظه ها که از تو تهی ماندند

7 زین لحظه ها که روح مرا کشتند

8 وانگه مرا ز خویش برون راندند

9 گر شعر من شراره ی آتش بود

10 اینک به غیر دود سیاهی نیست

11 گر زندگی گناه بزرگم بود

12 زین پس مرا امید گناهی نیست

13 آری ، تو آن امید عبث بودی

14 کاخر مرا به هیچ رها کردی

15 بی آنکه خود به چاره ی من کوشی

16 گفتی که درد عشق دوا کردی

17 چشم تو آن دریچه ی روشن بود

18 کز آن رهی به زندگیم دادند

19 زلف تو آن کمند اسارت بود

20 کز آن نوید بندگیم دادند

21 اینک تو رفته ای و خدا داند

22 کز هر چه بازمانده ، گریزانم

23 دیگر بدانچه رفته نیندیشم

24 زیرا از آنچه رفته پشیمانم

25 خواهم رها کنم همه هستی را

26 زیرا در آن مجال درنگم نیست

27 در دل هزار درد نهان دارم

28 زیرا دلی ز آهن و سنگم نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر افسوس ! ای که بار سفر بستی

شاعر شعر افسوس ! ای که بار سفر بستی چه کسی است ؟

شاعر شعر افسوس ! ای که بار سفر بستی نادر نادرپور می باشد.

شعر افسوس ! ای که بار سفر بستی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر افسوس ! ای که بار سفر بستی چیست ؟

قالب شعر افسوس ! ای که بار سفر بستی اشعار پراکنده است

مضمون اصلی شعر افسوس ! ای که بار سفر بستی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی نامشخص قرار دارد و مضمون اصلی آن نامشخص است.