1 زلف تو مصاف عنبر تر شکند لعل تو نهال شهد و شکر شکند
2 گل کیست که با رخ تودر باغ آید وانگه دو سه روز خویشتن برشکند
1 جانا دلم از خال سیاه تو به حالیست کامروز بر آنم که نه دل نقطهٔ خالیست
2 در آرزوی خواب شب از بهر خیالت حقا که تنم راست چو در خواب خیالیست
1 حسنت اندر جهان نمیگنجد نامت اندر دهان نمیگنجد
2 راز عشقت نهان نخواهد ماند زانکه در عقل و جان نمیگنجد
1 حسن تو بر ماه لشکر میکشد عشق تو بر عقل خنجر میکشد
2 خدمتش بر دست میگیرد فلک هر کرا دست غمت برمیکشد