🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
ازرقی هروی

ازرقی هروی

ازرقی هروی
ازرقی هروی

ز تاب عنبر با تاب بر سهیل از ازرقی هروی قصیده 43

قصیده 43 ام از 183 قصاید

ز تاب عنبر با تاب بر سهیل یمن

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • 45
  • 46
  • 47
  • 48
  • 49
  • 50

1 ز تاب عنبر با تاب بر سهیل یمن هزار حلقه شکست آن نگار عهدشکن

2 چه حلقه ای ؟ که معلق نهاد دام بلا چه عنبری ؟ که معنبر نمود اصل فتن

3 گهی ز نافۀ مشکست ماه را زنجیر گهی ز برگ بنفشه است لاله را خرمن

4 مرا ز آتش و یاقوت عارض و لب او شدست جزع بآب فسرده آبستن

5 بر غم خسته دلم یک زمان جدا نشود دهان او ز سر زلف و زلف او ز دهن

6 زرشک هر دو همی جان و دل براندازم اگر چه عاشق این هر دوم بجان و بتن

7 بهار نقش سپهر جمال او دارد شبی ز خوشۀ سنبل ، مهی ز برگ سمن

8 مهی بزیر شبی مشک بوی نور افزای شبی بگرد مهی سیم رنگ سایه فگن

9 خیال روی وی اندر بهار دیدۀ من بتی شدست که جانست پیش او چو شمن

10 ز بسکه خون بربایم بناخن از مژگان ز روی ناخن من بر دمد همی روین

11 لگن ز زردی من زعفران سوده شود چو دست شوی ز دستم فرو شود بلگن

12 چهار چیز ورا از چهار چیز آمد که هست هر یک از آن نادر زمان و زمن

13 ز عقد لؤلؤ دندان ، ز برگ لاله دهان ز شاخ سنبل گیسو ، ز پاک نقره ذقن

14 مرا ز سنبل او نال گشت سرو سهی مرا ز لالة او شنبلید شد سوسن

15 مرا ز لؤلؤ او جزع گشت مروارید مرا ز نقرة او گشت زر سبیکة تن

16 ایا فراخته تیغ جفا ز بد عهدی بزن ، که زخم ترا صبر من بسست مجن

17 دریغ : کز سخن دلفریب رنگینت نخست روز بعهد بدت نبردم ظن

18 اگر تو تیر جفا را دلم نشانه کنی بجان خواجۀ فاضل نگویمت که : مزن

19 حکیم سید ابوالقاسم ، آنکه شهر سرخس ز قدر او بفلک بر همی کند مسکن

20 نبشته سیرت او را زمانه بر ارکان نهاده همت او را سپهر بر گردن

21 اگر غرایب عقلی ز زخم فکرت او بگرد پیکر خود پرده بندد از جوشن

22 خدنگ فکرت او دیدۀ غرایب را کند بنیزه و پیکان چو چشم پرویزن

23 چو گرم خواهد گشتن ز زخم پنداری که مغز گردد در استخوان او روین

24 اگر بآینه در بنگرد مخالف او خیال رویش خیزد بپیش او دشمن

25 ز بس توان و بلندی همی تفکر را ستاره ای شود اندر سپهر جان روشن

26 ایا گزیده خصالی ، که برد باری را بزیر طبع تو یزدان پدید کرد وطن

27 ز طبع و لفظ تو در سپید در دریا ز دست و کلک تو یاقوت سرخ در معدن

28 که گفت دانۀ یاقوت زیر آتش تیز خنک بود ، چو هوا ، روز برف ، در بهمن؟

29 اگر بر آتش طبع تو برنهی یاقوت ز تفتگی ز میانش برون جهد روغن

30 ز ذل خویش شود رسته خصمت از خواری ز بی تنی نتوان بست ذره را بر سن

31 بزیر خاک درون شاخ خیزران گردد ز بهر عشرت تومار قیر گون گرزن

32 اگر چه مایة اهریمنست کفر و ضلال بنور رای تو دین دار گردد اهریمن

33 ز بهر زخم بلا بر تن مخالف تو سلیح و گرز شود تار و پود پیراهن

34 ز بس بلا که سلب بر تنش نهاده شود بروز مرگ وصیت کند بترک کفن

35 خجسته خامۀ تو ، ناخریده در ثمین چو زر ساو شدست از برای نقد شمن

36 کبوتریست که بر چنگ و مخلب شاهین براه دیده ز ژاغر برافگند ارزن

37 سرشک سرخ شود در کنار چشم صدف گیاه سبز شود در مسام کوه عدن

38 ز روزی زرد شود در دهان شب بکمین بدیده عنبر سارا بر آرد از مکمن

39 بزرسا و چو مشک از دهان نافه ربود بسیم سوخته منقوش کرد پیراهن

40 ز قدر خویش ندارد خبر که بی خبرست ز زر زمین و ز دانش دل و ز روح بدن

41 سرش پدید شود چون ز تن ببری پست تنش ندارد سر تا نبریش بر تن

42 عجب تر آنکه : چو آهن بدو فرو بردی بعقد لؤلؤ زو یاره برگرفت آهن

43 بمار زرین ماند بنوک سر پران که جان جهل ز شخصش همی کند گلشن

44 بدست اندر گفتی که قرصة خورشید بباغ لفظ ز انجم همی کند گلشن

45 ایا سپهر بزرگی ، چه عذر دانم خو است ؟ که سیرت تو گران کرد بار من بر من

46 گرم زمانه تهی دست کرد ، پر دارم دلی گشاده ز اندیشهای مستحسن

47 کمند صبر مرا نرم تر ز موم شود اگر زمانه شود تند کرۀ تو سن

48 سخن شناسی و دانی که من چه گفتستم سخن شناس شناسد بها و قدر سخن

49 همیشه تا نبود لاله در دهان صدف همیشه تا ندمد لؤلؤ از کنار چمن

50 بکام زی و بشادی بمان و خرم باش ولی بناز و بشادی ، عدو بگرم و حزن

ازرقی هروی از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر ز تاب عنبر با تاب بر سهیل یمن قصیده 43 ام از 183 قصاید ازرقی هروی می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر ز تاب عنبر با تاب بر سهیل یمن

شاعر شعر ز تاب عنبر با تاب بر سهیل یمن چه کسی است ؟

شاعر شعر ز تاب عنبر با تاب بر سهیل یمن ازرقی هروی می باشد.

شعر ز تاب عنبر با تاب بر سهیل یمن در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر ز تاب عنبر با تاب بر سهیل یمن چیست ؟

قالب شعر ز تاب عنبر با تاب بر سهیل یمن قصیده است

سبک شعر ز تاب عنبر با تاب بر سهیل یمن چیست ؟

سبک شعر ز تاب عنبر با تاب بر سهیل یمن سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر ز تاب عنبر با تاب بر سهیل یمن چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ازرقی هروی

ز تاب عنبر با تاب بر سهیل از ازرقی هروی قصیده 43

قصیده 43 ام از 183 قصاید
بنر