1
شکن زلف یار پر شکن است
ای بسا دل که زیر هر شکن است
2
تا دلم را شکست طره او
آهم از پای تا بسر شکن است
3
سبزه خط بگرد عارض او
بصفت طوطی شکر شکن است
4
کس نیارد نظر برویش کرد
ز آنکه خورشیدوش نظر شکن است
5
تا دل خسته کرد ابن یمین
بسته زلف یار در شکن است