زلفین سیه خم به خم اندر از سلمان ساوجی غزل 245

سلمان ساوجی

آثار سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

زلفین سیه خم به خم اندر زده‌ای باز

1 زلفین سیه خم به خم اندر زده‌ای باز وقت من شوریده به هم بر زده‌ای باز

2 زان روی نکو چشم بدان دور که امروز بر مه زده‌ای طعنه و در خور زده‌ای باز

3 از غالیه رسمی زده‌ای بر گل و شکر امروز همه بر گل و شکر زده‌ای باز

4 بر ساغر عیشم زده‌ای سنگ ولیکن با تو چه توان گفت که ساغر زده‌ای باز؟

5 من سر چو قلم بر خط سودای تو دارم با اینکه من سر زده را سرزده‌ای باز

6 از دود من سوخته زنهار حذر کن! کاتش به من سوخته دل در زده‌ای باز

7 نقد سره قلب که پالوده‌ام از چشم بر سکه رویم همه بارز زده‌ای باز

8 شبها ز غمت راست کبوتر دل سلمان دریاب که بر صید کبوتر زده‌ای باز

عکس نوشته
کامنت
comment