- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زلف بر پا فکنده از سر ناز ما گرفتار این شبان دراز
2 نظری داشت با نظر بازان لعبت شوخ و شاهد طناز
3 سپر از دیده بایدش آورد هر که از غمزه گشت تیرانداز
4 منع عاشق توان ز شاهد لیک حذر از شاهدان عاشقباز
5 این تذروان شوخ چشم دلیر جلوه آرند در گذر گه باز
6 گرچه از دوست هر چه هست نکوست ستم و لطف و خواری و اعزاز
7 جور بر بندگان روا نمود خاصه در عهد شاه بنده نواز
8 بنهایت حدیث ما نرسید که ملالت رسیدت از آغاز
9 را ز ما بود آنکه در عالم ماند در پرده با دو سد غماز
10 راز دار جهانیان خاکست خاک گشتیم و ماند در دل راز
11 این پریشان سخن ز نظم نشاط گر قبول شهنشه افتد باز
12 شکر و شعرش آورند نثار توتی از هندو سعدی از شیراز