زلف مشکین تو سرمایه از ابن یمین فریومدی غزل 11

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

زلف مشکین تو سرمایه سود است مرا

1 زلف مشکین تو سرمایه سود است مرا لعل شیرین تو شور دل شیداست مرا

2 بیتو با خود نیم ایدوست ولیکن چکنم هست دشمن ز پس و پیش و چپ و راست مرا

3 دست من کوته و بالای تو سرویست بلند کی رسد دست بدو این چه تمناست مرا

4 سرو آزاد ترا بنده شدم از دل پاک لیک گفتن سخن راست چه یار است مرا

5 تا چه حالست مرا با تو که در دیده و دل خال مشکینت سوادست و سوید است مرا

6 صفت رسته دندانت بصد لطف کنم خود سخن در صفتش لؤلؤ لالاست مرا

7 شد روان صرف ببازار غمت عمر و نشد در سر از عشق تو بنگر که چه سود است مرا

8 جان و دل بودی و گفت ابن یمین بهر دلت کین ستم بر همه تنهاست نه تنهاست مرا

9 از دلم خود اثری نیست ولی صورت جان در رخ آینه سیمای تو پیداست مرا

عکس نوشته
کامنت
comment