- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زلف مشکین تو سرمایهٔ سودا باشد شور مجنون ز همین سلسله برپا باشد
2 کی چو مجنون شود از دشت نوردی رسوا هر کرا پردهٔ دل دامن صحرا باشد
3 عشق با نغمه همانا که ز یک سلسله است هر قدر پرده نشین آمده رسوا باشد
4 عالم وصل شد سیر گهت همچو حباب چشم بر هم چو زنی جوش تماشا باشد
5 بسکه ویرانهٔ مجنون تو وحشت خیز است جغد در ساحت این غمکده عنقا باشد
6 عالم و هر چه در او، باد به غیر ارزانی! یارب آن در گرانمایه ز جویا باشد