دو زلف کان مه نامهربان از امیرعلیشیر نوایی غزل 160

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

دو زلف کان مه نامهربان به تاب افکند

1 دو زلف کان مه نامهربان به تاب افکند نقاب بر مه و برقع بر آفتاب افکند

2 به طرف مصحف عارض نمود حلقه زلف نشانه را پر طاوس در کتاب افکند

3 معاشران همه بیدار کرد بهر صبوح مرا چو دید روان خویشرا بخواب افکند

4 به دست جام مرادش همیشه پر می باد مرا به دیر مغان آنکه در شراب افکند

5 بآب خضر مگر کرد زهره را ممزوج کسی که آب خضر در شراب ناب افکند

6 وگر به لعل می آلود ساقی سرمست بجانم آتش و در چشم اضطراب افکند

7 ز عشق با جگری سوخته بود فانی چو مفلسی که در آتش جگر کباب افکند

عکس نوشته
کامنت
comment