سرگرانی زلف جانان با از جویای تبریزی غزل 345

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

سرگرانی زلف جانان با خط شبرنگ داشت

1 سرگرانی زلف جانان با خط شبرنگ داشت از پریشانی همی با سایهٔ خود جنگ داشت

2 حسن مستور تو از جامی که پنهان می زدی شمع شوخی زیر دامان پرند رنگ داشت

3 با وجود آنکه خاک رهگذار او شدیم کینهٔ ما را به دل همچون شرر در سنگ داشت

4 شب که در فکر دهانش غنچه بودم تا سحر وسعت آباد دلم را جوش معنی تنگ داشت

5 نامهٔ شوق مرا از دست قاصد می برد دلبری کز بردن نامم زبانش ننگ داشت

6 من کجا و تاب استغنای او جویا کجا سرگرانی های نازش کوه را بی سنگ داشت

عکس نوشته
کامنت
comment