- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زینسان که خو گرفت دلم با وصال تو وای من آن زمان که نبینم جمال تو
2 مردم ز فرقت تو کجا رفت آنکه من مردم ز فرقت تو کجا رفت آنکه من
3 بینم جهان به روی تو روی تو گوییا چشم من است و مردمک چشم خال تو
4 شد سایه ها ز پرتو روی تو جمله نور ای آفتاب حسن مبادا زوال تو
5 تا رفته ای چو خواب خوش از چشم اشکبار حقا که نیست در نظرم جز خیال تو
6 دارم سری نهاده به راهت که مست ناز ناگاه دررسی و شود پایمال تو
7 جامی چه حاجت است به گفتن چو زد رقم بر لوح چهره کلک مژه وصف حال تو