- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زلفت از سنبل تر گرد سمن پرچین کرد گل رخ از پرتو خورشید رخت پرچین کرد
2 آمد از کوی تو باد سحری مشک افشان مگر از شام دو زلفت گذری بر چین کرد
3 با سر کوی تو صاحبنظرش نتوان گفت هر که رغبت بتماشا گه حور عین کرد
4 شمه ئی از صفت حسن تو میگفت صبا گل چو بشنید رخ از شرم رخت رنگین کرد
5 در هوای لب تو جان بدهم تا گویند بود فرهاد که جان پیشکش شیرین کرد
6 بشکر خنده چو بنمود گهر لعل لبت روی خورشید پر از کوکبه پروین کرد
7 چون سخن از قد چون سرو تو گفت ابن یمین راستی را همه کس از دل و جان تحسین کرد