زدل بیرون می برد یاد ایام از جویای تبریزی غزل 53

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

زدل بیرون می برد یاد ایام شبابم را

1 زدل بیرون می برد یاد ایام شبابم را عمارت می کند پیمانه ای حال خرابم را

2 زبان رمز می فهمی مشو غافل زمکتوبم به خود پیچیدن او می نماید پیچ و تابم را

3 به یک لبخند قانع نیست دل، ساقی سرت گردم تبسم بیشتر کن، شورتر گردان کبابم را

4 شب هجران دلم را می گزد پیمانه پیمایی زبان مار سازد دوریت موج شرابم را

5 دلم افلاک را از هر طپش در لرزه اندازد به چشم کم نشاید دید جویا اضطرابم را

عکس نوشته
کامنت
comment