- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زان پس که هزار غصّه خورم در بندگیت سه سال آزاد
2 گفتم شودم جرایت افزون چون هر کس را زیادتی داد
3 افزون نشد این و آنچه خود بود یکبارگی از قلم بیفتاد
4 از صورت حال خود برین شکل دانی که چه آیدم همی یاد
5 خر رفت که آورد سرویی ناورد سرو و گوش بنهاد