1 زین زمانه شیخ جمال آن که کس ندید در دهر یک معرف شیرین ادا چو او
2 چون کرد از کمال رضا وام جان ادا تاریخش از معرف شیرین ادا بجو
3 طبعم چو در غمش الف از ب نمیشناخت یک سال اگر کم است دلا عذر او بگو
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 باز آفتی به اهل جهان از جهان رسید کاثار کلفتش به زمین و زمان رسید
2 باز آتشی فتاد به عالم که دود آن از شش جهت گذشت و به هفت آسمان رسید
1 وصلم نصیب شد ز مددکاری رقیب یاران مفید بود بسی یاری رقیب
2 در شاه راه عشق کشیدم ز پای دل صد خار غم به قوت غمخواری رقیب
1 ای فلک خوش کن به مرگ من دل یار مرا دلگران از هستیم مپسند دلدار مرا
2 ای اجل چون گشتهام بار دل آن نازنین جان ز من بستان و بردار از دلش بار مرا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **