1 زین بیش بها مجوی آزردن من دینی مفکن زهجو برگردن من
2 تو هجوی و من تو را فزون خواهم کرد اینست طریقه هجاکردن من
1 امسال شگفتی به کار آمد کاسفند نرفته نوبهار آمد
2 زان پیش که جمره بر درخت افتد اشکوفه برون ز شاخسار آمد
1 تن زنده والا به ورزندگی است که ورزندگی مایهٔ زندگی است
2 به ورزش گرای وسرافراز باش که فرجام سستی سرافکندگی است
1 نوبهار آمد و شدگیتی دیگرگونا باغ رنگین شد از خیری و آذریونا
2 رده بستند به باغ اندرکلهای جوان جامهها رنگین چون لشگر ناپلیونا