- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا زین بیش در عالم غمی نیست که در شادی و در غم همدمی نیست
2 دمی خوش بر همه عالم حرام است که اندر ملک عالم محرمی نیست
3 یقینم شد که زخم آسمان را به از یاران همدم مرهمی نیست
4 چنان بگرفت غم شش گوشه خاک که گویی در زمانه خرمی نیست
5 نزاید عیسی راحت درین دور که زیر دور گردون مریمی نیست
6 به من بنمای در عالم کسی را که او را هر دم از گردون غمی نیست
7 کبود از بهر آن شد جامه چرخ که آنجا کوست هم بی ماتمی نیست
8 جهان وحشت سرایی شد به تحقیق که در وی هیچ چشمی بی نمی نیست
9 اگر شش گوشه عالم سرایی است درو بی غصه و غم طارمی نیست
10 و گر کعبه ست هفت اقلیم خاکی میان او ز راحت زمزمی نیست
11 چه سود ار من سلیمانم به ملکت چو با من از فراغت خاتمی نیست