- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زین بزم نه این بار بر آشفتم و رفتم کی بود که تلخی ز تو نشنفتم و رفتم
2 دارد اثر سودهٔ الماس به چشمم گردی که ز مژگان ز درت رُفتم و رفتم
3 ای هم نفسان رفتن از این غمکده کم نیست پژمرده مباشید که بشکفتم و رفتم
4 امید که در نامهٔ من ثبت نباشد این راز که از غیر تو بنهفتم و رفتم
5 ناصح مفشان بر جگرم نیش و همان گیر این هرزه به جان از تو پذیرفتم و رفتم
6 این تلخی جان دادن از آن غمزه ببینید ای اهل سلامت سخنی گفتم و رفتم
7 عرفی در ناسفته در این بحر بسی هست انگار که صد درج گهر سفتم و رفتم