زین بزم نه این بار بر آشفتم از عرفی شیرازی غزل 493

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

زین بزم نه این بار بر آشفتم و رفتم

1 زین بزم نه این بار بر آشفتم و رفتم کی بود که تلخی ز تو نشنفتم و رفتم

2 دارد اثر سودهٔ الماس به چشمم گردی که ز مژگان ز درت رُفتم و رفتم

3 ای هم نفسان رفتن از این غمکده کم نیست پژمرده مباشید که بشکفتم و رفتم

4 امید که در نامهٔ من ثبت نباشد این راز که از غیر تو بنهفتم و رفتم

5 ناصح مفشان بر جگرم نیش و همان گیر این هرزه به جان از تو پذیرفتم و رفتم

6 این تلخی جان دادن از آن غمزه ببینید ای اهل سلامت سخنی گفتم و رفتم

7 عرفی در ناسفته در این بحر بسی هست انگار که صد درج گهر سفتم و رفتم

عکس نوشته
کامنت
comment