- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زارم از فرقت شیرین دهنی نوش لبی چاره وصل است برانگیز خدایا سببی
2 جان که در موج غم افتاد جدا زان لب لعل عاقبت خواهدش آن موج رساندن به لبی
3 چون نیامد ادب بزم وصال از من مست دمبدم می رسد از شحنه شهرم ادبی
4 ساخت با نغمه غم مرغ دلم زان که نخاست هرگز از بلبل این باغ نوای طربی
5 سوخت از تاب غمش جان و دلم گرچه طبیب نکند از تن رنجور من احساسی تبی
6 طلب روز و دعای شبم این کرد اثر که نه روزی شودم وصل میسر نه شبی
7 جامی از راه طلب ماند زهی حسرت و درد گر نه مطلوب درآید ز درش بی طلبی