ای زنگیان زلف ترا شاه چین از کمال خجندی غزل 686

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

ای زنگیان زلف ترا شاه چین غلام

1 ای زنگیان زلف ترا شاه چین غلام آئینه دار حاجب رویت به تمام

2 شد روشنم که منزل سرو است جویبار کز چشم من نمی رود آن سرو خوش خرام

3 دل انتظار وعده وصل تو میکشد مسکین دل شکسته که دارد خیال خام

4 جانم به لب رسید چو زلف تو بگذرد آید به لب هر آینه چون بگذرد ز کام

5 چشمم چو دید روی تو در تاب زلف گفت صبح امید است که شد پایبند شام

6 خونش حلال باد که بی موجبی کند نظارهٔ جمال نو بر عاشقان حرام

7 هر کس ز ننگ و نام طریقی گزیده اند با عشق تو کمال بر آمد ز ننگ و نام

عکس نوشته
کامنت
comment