- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 وقت گل زان گونه کز گل سبزه تر میدمد کشته آن غمزه را از خاک نشتر میدمد
2 میزند تیغ قدت در باغ با سرو سهی بید را زان رو به جای برگ خنجر میدمد
3 کس نیابد بوی راحت از دل محنت کشم آری آن ریحان ازین ویرانه کمتر میدمد
4 مردم چشمم خیال خواب چون بندد دگر کز خیال آن مژه خارش ز بستر میدمد
5 کی شود پاک از گیاه غم مرا کشت امید کِش ز یک جا میکَنَم صد جای دیگر میدمد
6 از فسون خوان شد فزون سوز من آن دمها که او بر دل من میدمد گویی در اخگر میدمد
7 زنده شو جامی که جانبازان تیغ هجر را از فروغ روی جانان صبح محشر میدمد