-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زمی حسن فرنگش چون به فکر آب و رنگ افتد چنان رخسارش افروزد که آتش در فرنگ افتد
2 اگر زخم تو ننوازد مرا از گرمی آهم چنان کز نوک مژگان اشک پیکان از خدگ افتد