سوختن شمع شبستان زمن از جویای تبریزی غزل 264

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

سوختن شمع شبستان زمن آموخته است

1 سوختن شمع شبستان زمن آموخته است گل ز رخسار تو افروختن آموخته است

2 در هوای تو سبک سیرتر از بوی گلی م به غریبی دل ما در وطن آموخته است

3 بر زمین ساغر سرشار به کف غلطیدن مست لایعقل من از چمن آموخته است

4 نیست بی فایده در پیش تو استادن سرو از تو دامن به میان برزدن آموخته است

5 پیش از ایجاد جهان بی سر و پا می گشتیم آسمان بیهوده گردی ز من آموخته است

6 ‏ بی تکلف ز شکر ریزی صائب جویا طوطی نطق تو طرز سخن آموخته است

عکس نوشته
کامنت
comment