-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گره زکار چو نگشود زاهدا زعبادت زخاک میکده جوئیم کیمیای سعادت
2 بکی باده فروشان اگر خرند فروشم بیک کرشمه ساقی هزار ساله عبادت
3 نماز روی ارادت نمودن است بجانان که این قیام و قعودت بود طبیعت و عادت
4 بآن امید که دامان قاتلم بکف افتد مرا بعرضه محشر ضرورتست اعادت
5 هزار بنده تو خواجه گر خرد همه روزه ببر کهن نشود بنده را لباس ارادت
6 بغیر آهوی چشمت که شیر گیر فتاده کسی زآهوی وحشی ندیده است جلادت
7 بدر کن این دل آشفته را زحلقه زلفت که هر نفس شود آشفتگی بموت زیادت
8 نبرد نام علی در اذان که واجب نیست بگو بحشر باسلام تو دهد که شهادت